love inother style پارت70
#love_inother_style #پارت70
ساکونو
بهشون خیره بودم قراره واسه همیشه ازکنارشون برم
شیائو:ساکونو بیا میخوام عکس بگیریم
من:یااا تنها تنها اومدم
باخنده رفتم پیش جمع کنارجینیونگ افتادم قلبم به شدت میکوبید که یهو شیائو یکم هلم داد داشتم میفتادم که دستامو گرفت تویی دستش
عکاس:همه بگین سیب
ما:سیب
هنوزم دستاش تویی دستام بود اومدم جداشون کنم که محکم تر نگهش داشت
بهش خیره بودم اما موهاش مانع دیدن کامل نیم رخش میکرد سرشو گرفت بالا چشاش برق میزد یعنی چی چرا؟
عکاس:جینیونگ میشه اینجا روببینین
شماهم همینطور لطفا
نگاش کردم زن رو شد یک عکس دونفره من جینیونگ بابااومدسمتمون
من:ولم کن لطفا
دستشو از تویی دستم باز کرد ته دلم خالی شد هیچی نداشتم
بابا:ساکونو جونگ نیومده هنوز
من:نمیدونم چند روز پیش که سر عروسی یونگ زدم دیگه ازش خبر ندارم
بابا:دوباره بهش زنگ بزن
من:گفت میاد خودش دیگه چرا..
بابا:کیف دستی گفتم می خوای یانه زنگ بزن
من:=_= خیل خوب الآن زنگ میزنم هوشت جونگ کجایی آهان که اینطور امیدوارم تو عروسیت پات بشکنه گشاد بای
جینیونگ:چی گفت
من:هیچی بابا گشاد گفت تا الان خوابیدع بوده سر همین نمیاد! چیش
زد زیر خنده من با گردن کج شده نگاش میکردم فازش چیه این بشر آخه خدایش
جینیونگ:باشه من دیگه برم پیش چان
من:برو اجازه نامه میخوایی ازم
رفتش از پشت بهش خیره شدم نمیزارم بفهمی چقدر دوست دارم که به خاطر راحتیت حتی از خودمم که تویی میگذرم«آیسان»
نینا:جدی جدی میخوایی ازش بگذری بری
من:فک کنم اره اون لیاقتشو داره امشب میرم کسی نفهمه باش
نینا:خیلی دلم برات تنگ میشه ساکونو
من:منم همینطور
گرفتمش توبغلم دیگه نیستم که باهات شر بازی کنم
مجری:از هرچه بگذریم از رقص دونفره عروس وداماد و زوجین نمیشه گذشت
همه دست زدن هرکی با زوجش رفت وسط رفتم پیش عکاس
من:ببخشید
*بله
من:میشه از اون آقا
به جینیونگ اشاره کردم
من:عکس بگیرین برام تا امشب چاپش کنین
*بله البته مشکلی نیس
من:ممنونم ازتون
برگشتم سرجام
بابا:اهم بریم وسط
زدم زیر خنده بابام خیلی کلک بود خبر نداشتم دستمو گذاشتم تو دستش رفتیم وسط داشتیم میرقصیدیم
ساکونو
بهشون خیره بودم قراره واسه همیشه ازکنارشون برم
شیائو:ساکونو بیا میخوام عکس بگیریم
من:یااا تنها تنها اومدم
باخنده رفتم پیش جمع کنارجینیونگ افتادم قلبم به شدت میکوبید که یهو شیائو یکم هلم داد داشتم میفتادم که دستامو گرفت تویی دستش
عکاس:همه بگین سیب
ما:سیب
هنوزم دستاش تویی دستام بود اومدم جداشون کنم که محکم تر نگهش داشت
بهش خیره بودم اما موهاش مانع دیدن کامل نیم رخش میکرد سرشو گرفت بالا چشاش برق میزد یعنی چی چرا؟
عکاس:جینیونگ میشه اینجا روببینین
شماهم همینطور لطفا
نگاش کردم زن رو شد یک عکس دونفره من جینیونگ بابااومدسمتمون
من:ولم کن لطفا
دستشو از تویی دستم باز کرد ته دلم خالی شد هیچی نداشتم
بابا:ساکونو جونگ نیومده هنوز
من:نمیدونم چند روز پیش که سر عروسی یونگ زدم دیگه ازش خبر ندارم
بابا:دوباره بهش زنگ بزن
من:گفت میاد خودش دیگه چرا..
بابا:کیف دستی گفتم می خوای یانه زنگ بزن
من:=_= خیل خوب الآن زنگ میزنم هوشت جونگ کجایی آهان که اینطور امیدوارم تو عروسیت پات بشکنه گشاد بای
جینیونگ:چی گفت
من:هیچی بابا گشاد گفت تا الان خوابیدع بوده سر همین نمیاد! چیش
زد زیر خنده من با گردن کج شده نگاش میکردم فازش چیه این بشر آخه خدایش
جینیونگ:باشه من دیگه برم پیش چان
من:برو اجازه نامه میخوایی ازم
رفتش از پشت بهش خیره شدم نمیزارم بفهمی چقدر دوست دارم که به خاطر راحتیت حتی از خودمم که تویی میگذرم«آیسان»
نینا:جدی جدی میخوایی ازش بگذری بری
من:فک کنم اره اون لیاقتشو داره امشب میرم کسی نفهمه باش
نینا:خیلی دلم برات تنگ میشه ساکونو
من:منم همینطور
گرفتمش توبغلم دیگه نیستم که باهات شر بازی کنم
مجری:از هرچه بگذریم از رقص دونفره عروس وداماد و زوجین نمیشه گذشت
همه دست زدن هرکی با زوجش رفت وسط رفتم پیش عکاس
من:ببخشید
*بله
من:میشه از اون آقا
به جینیونگ اشاره کردم
من:عکس بگیرین برام تا امشب چاپش کنین
*بله البته مشکلی نیس
من:ممنونم ازتون
برگشتم سرجام
بابا:اهم بریم وسط
زدم زیر خنده بابام خیلی کلک بود خبر نداشتم دستمو گذاشتم تو دستش رفتیم وسط داشتیم میرقصیدیم
۵.۹k
۲۸ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.