Bad and good life
#Bad_and_good_life
part ①⑦
"فلش بک به 40 دقیقه بعد که تهیونگ بهوش اومد"
"ویو ته"
√سرم خیلی درد میکنه وقتی چشامو باز کردم دیدم یه دختر کنارم اما تار میدیم نفهمیدم کیه چند بار چشامو باز وبسته کردم که بهتر شدم...
√اون یونا بودددد، خیلی کیوت خوابیده بود
√دلم میخواست همینجوری نگاش کنم
√یونا..یونا گشنگم...یوناا(یواش)
~هاا وای چیشد(نگران و پریشون)
√چیزی نشده اروم باش
~تهیونگگگ بهوش اومدیییی(بچه خر ذوق شد:/)
~حالت خوبه؟؟؟ جایت درد نمیکنه؟؟؟
√تهیونگ لبخند دلنشینی زد..
√وقتی تورومیبینم درد برام معنایی نداره
~یونا از خجالت لپاش گل انداخت
~چرا نگفتی بهم پدربزرگت بیمارستان هم داره
√عااا خب فراموشم شد
√از کجا فهمیدی؟؟؟؟
~رفته بودم پذیرش بهم گفتن
√دقیقا چی بهشون گفتی؟؟
~.....
√یونااا چی گفتی؟؟؟
~ازم اسم و فامیل تو مرسیدن وقتی گفتم گفت ایشنو نوه اقا کیم صاحب این بیمارستان شما چیکارشونی...
√تو چی گفتی؟؟
√گفتی چه نسبتی باهام داری؟؟؟
~گفتم...
√چیی؟ چی گفتی؟
~زنتم(سرشو انداخت پایین)
√.....
√چیکار کردی؟؟
~بخدا گیج شده بودم حالم خوب نبود نفهمیدم چی گفتم....(همینجوری پشت سر هم بودن نفس کشیدن توضیح میداد)
[که یهوی تهیونگ رفت جلوی صورت یونا لبش و رو لب یونا گذاشت، این جانب روای تون غش نمود]
~تو دلش: چیی؟ چیشدششش؟ وای قلبممم از دهتم دهره میزنه بیرون چرا انقدر هوا گرمههه
~عصبی شدی؟
√عصبی؟؟؟ چرا باید عصبی بشم
√خودت با زبون خودت گفتی زن منی
√منو به اون ارزوم رسوندی(لبخند مستطیلی)
~یااا جدی نگیرش، من اون موقع فقط نگرانت بودم نفهمیدم چی گفتم
√عا عا دیگه دیره خانم کیم، احتمالا تا الان این خبر بگوش پدربزرگم رسیده
√ تو رسمن وارد بازی شدی که قرار بود تمومش کنم
√ که دیگه الان راه برگشتی نداریم
~یااا من خانم کیم نیسنم
~من مین یونا هستم اندرسنننن؟؟؟
√نخیرم تودیگه کیم یونا هستی(عصبی کیوت، عا فهمیدن دیگه چی میگم؟ کیوت عصبی شد، امیدوارم فهمیده باشین)
~نخیررر مین یونا
√رو حرف شوهرت حرف نزن
~جانمممم؟؟؟ شوهرم؟؟؟ شوهرم کیه؟؟؟
√جلوت نشسته خانم کیم
~آیـــــش من....
√هیسس، هیچی نگو اگه ادامه تا صبح کش پیدا میکنه
~خیل خب تسلیم
√حالا شد
√خب پاشو بریم کار دارم
[تهیونگ تا اومد پاشو تکون بده درد شدید کل بدنش و رو فرار گرفت که باعث شد داد بکشه
~ای وای چیشد خوبی؟؟؟
√پاممممم
~دکتر گفت پات اسیب دید بخاطر ضربه ای که خورده
ادامه دارد...
part ①⑦
"فلش بک به 40 دقیقه بعد که تهیونگ بهوش اومد"
"ویو ته"
√سرم خیلی درد میکنه وقتی چشامو باز کردم دیدم یه دختر کنارم اما تار میدیم نفهمیدم کیه چند بار چشامو باز وبسته کردم که بهتر شدم...
√اون یونا بودددد، خیلی کیوت خوابیده بود
√دلم میخواست همینجوری نگاش کنم
√یونا..یونا گشنگم...یوناا(یواش)
~هاا وای چیشد(نگران و پریشون)
√چیزی نشده اروم باش
~تهیونگگگ بهوش اومدیییی(بچه خر ذوق شد:/)
~حالت خوبه؟؟؟ جایت درد نمیکنه؟؟؟
√تهیونگ لبخند دلنشینی زد..
√وقتی تورومیبینم درد برام معنایی نداره
~یونا از خجالت لپاش گل انداخت
~چرا نگفتی بهم پدربزرگت بیمارستان هم داره
√عااا خب فراموشم شد
√از کجا فهمیدی؟؟؟؟
~رفته بودم پذیرش بهم گفتن
√دقیقا چی بهشون گفتی؟؟
~.....
√یونااا چی گفتی؟؟؟
~ازم اسم و فامیل تو مرسیدن وقتی گفتم گفت ایشنو نوه اقا کیم صاحب این بیمارستان شما چیکارشونی...
√تو چی گفتی؟؟
√گفتی چه نسبتی باهام داری؟؟؟
~گفتم...
√چیی؟ چی گفتی؟
~زنتم(سرشو انداخت پایین)
√.....
√چیکار کردی؟؟
~بخدا گیج شده بودم حالم خوب نبود نفهمیدم چی گفتم....(همینجوری پشت سر هم بودن نفس کشیدن توضیح میداد)
[که یهوی تهیونگ رفت جلوی صورت یونا لبش و رو لب یونا گذاشت، این جانب روای تون غش نمود]
~تو دلش: چیی؟ چیشدششش؟ وای قلبممم از دهتم دهره میزنه بیرون چرا انقدر هوا گرمههه
~عصبی شدی؟
√عصبی؟؟؟ چرا باید عصبی بشم
√خودت با زبون خودت گفتی زن منی
√منو به اون ارزوم رسوندی(لبخند مستطیلی)
~یااا جدی نگیرش، من اون موقع فقط نگرانت بودم نفهمیدم چی گفتم
√عا عا دیگه دیره خانم کیم، احتمالا تا الان این خبر بگوش پدربزرگم رسیده
√ تو رسمن وارد بازی شدی که قرار بود تمومش کنم
√ که دیگه الان راه برگشتی نداریم
~یااا من خانم کیم نیسنم
~من مین یونا هستم اندرسنننن؟؟؟
√نخیرم تودیگه کیم یونا هستی(عصبی کیوت، عا فهمیدن دیگه چی میگم؟ کیوت عصبی شد، امیدوارم فهمیده باشین)
~نخیررر مین یونا
√رو حرف شوهرت حرف نزن
~جانمممم؟؟؟ شوهرم؟؟؟ شوهرم کیه؟؟؟
√جلوت نشسته خانم کیم
~آیـــــش من....
√هیسس، هیچی نگو اگه ادامه تا صبح کش پیدا میکنه
~خیل خب تسلیم
√حالا شد
√خب پاشو بریم کار دارم
[تهیونگ تا اومد پاشو تکون بده درد شدید کل بدنش و رو فرار گرفت که باعث شد داد بکشه
~ای وای چیشد خوبی؟؟؟
√پاممممم
~دکتر گفت پات اسیب دید بخاطر ضربه ای که خورده
ادامه دارد...
۳.۳k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.