fake kook
fake kook
part*44
ا.ت: کوکی
کوک: جانم
ا.ت: قول میدم دیگه تنهات نزارم
کوک: منم همینطور
ا.ت: 😊😊
کوک: ببخشید
ا.ت: چرا
کوک: بخاطر اینکه زدمت
ا.ت: مهم نیست
کوک: بریم بیرون
ا.ت: باشه
خدمتکار: اقا بفرمایید غذا امادست
کوک: بریم غذا بخوریم بعد بریم بیرون
ا.ت: باشه
رفتیم پایین
ا.ت: سلام
م: خوش اومدین بیاین غذا
ا.ت: کوک بیا
کوک: دارم میام
ا.ت: بیا بشین
کوک: میگم دارم میام
هممون نشسته بودیم
کوک: خب چی میخری برات بزارم
ا.ت:من گرسنم نیست
کوک: مگه میشه
ا.ت: خوردم
کوک: چی
ا.ت: بیرون که بودم
کوک: میخوایم بریم بیرون یه چیزی بخور
ا.ت: کوک خیلی خوابم میاد
کوک: خوابت میاد
ا.ت: اره
کوک: خب برو بخواب
ا.ت: باش
ا.ت رفت تو اتاقش خوابید
شب
از دید ا.ت
خودمو جونگکوک تو رستوران بودیم داشتیم شام میخوردیم
کوک: منو ببخش
ا.ت: چی
کوک: برای همه چی ا.ت
ا.ت: منظورت چیه
کوک: از وقتی که گرفتمت واقعا بهت اسیب زدم
ا.ت: مهم نیست من دیگه فکرشو نمیکنم توهم فکرشو نکن
کوک: احساس خوبی ندارم که دوست دخترم باشی
ا.ت: من بخدا دوست دارم اصلا فک قبل هم نمیکنم
کوک: ولی من نمیتونم دیگه نگات کنم
ا.ت:چرا کوک من خیلی دوست دارم واقعا نمیدونم چرا داری این حرفارو میزنی بخاطر اینکه رفته بودم
کوک: نه راست میگم ا.ت من دوس ندارم که دوست دخترم باشی
با این حرفاش بغض گرفته بودم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*44
ا.ت: کوکی
کوک: جانم
ا.ت: قول میدم دیگه تنهات نزارم
کوک: منم همینطور
ا.ت: 😊😊
کوک: ببخشید
ا.ت: چرا
کوک: بخاطر اینکه زدمت
ا.ت: مهم نیست
کوک: بریم بیرون
ا.ت: باشه
خدمتکار: اقا بفرمایید غذا امادست
کوک: بریم غذا بخوریم بعد بریم بیرون
ا.ت: باشه
رفتیم پایین
ا.ت: سلام
م: خوش اومدین بیاین غذا
ا.ت: کوک بیا
کوک: دارم میام
ا.ت: بیا بشین
کوک: میگم دارم میام
هممون نشسته بودیم
کوک: خب چی میخری برات بزارم
ا.ت:من گرسنم نیست
کوک: مگه میشه
ا.ت: خوردم
کوک: چی
ا.ت: بیرون که بودم
کوک: میخوایم بریم بیرون یه چیزی بخور
ا.ت: کوک خیلی خوابم میاد
کوک: خوابت میاد
ا.ت: اره
کوک: خب برو بخواب
ا.ت: باش
ا.ت رفت تو اتاقش خوابید
شب
از دید ا.ت
خودمو جونگکوک تو رستوران بودیم داشتیم شام میخوردیم
کوک: منو ببخش
ا.ت: چی
کوک: برای همه چی ا.ت
ا.ت: منظورت چیه
کوک: از وقتی که گرفتمت واقعا بهت اسیب زدم
ا.ت: مهم نیست من دیگه فکرشو نمیکنم توهم فکرشو نکن
کوک: احساس خوبی ندارم که دوست دخترم باشی
ا.ت: من بخدا دوست دارم اصلا فک قبل هم نمیکنم
کوک: ولی من نمیتونم دیگه نگات کنم
ا.ت:چرا کوک من خیلی دوست دارم واقعا نمیدونم چرا داری این حرفارو میزنی بخاطر اینکه رفته بودم
کوک: نه راست میگم ا.ت من دوس ندارم که دوست دخترم باشی
با این حرفاش بغض گرفته بودم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۲.۵k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.