smile
smile
part41
ا/ت: فک کنم برای شما هم سوءتفاهم شده من جونگکوک دوست ندارم بخاطر داراییاش بخاطر خودشه که دوسش دارم
م.ک: ولی شما از خانواده بهم نمیخورید یه خانواده بزرگ با یه خانواده ای که معلوم نیست با چه چیزی بچه هاشون بزرگ کردن
ا/ت: یعنی چی؟ درمورد خانواده من درست رفتار کن شاید شما از ما پولدار تر باشید ولی اینطور نیست که ما هیچی نداشته باشیم خیلیا هم هستن از شما بالاترن و شما رو مسخره میکنن
م.ک: پس اون روی خودتو نشون دادی جونگکوک میدونه با من اینجوری رفتار میکنی
ا/ت: برای من مهم نیست کی باشی تا وقتی که پای خانوادم وسط نشده احترام خودمو دارم ولی اگه پای خوانوادم بیاد وسط دیگه ساکت نمیشینم منو جونگکوک همو دوست داریم و برامون مهم نیست چه کسایی راضی نیستن چون فقط عشق ما بهم کافیه تا رضایت شما
م.ک: باشه میبینی کی قوی تره انتخاب با خودته من میرم ولی نمیزارم شما دوتا باهم ازدواج کنین
یک ساعت بعد
گوشیم زنگ خورد
ا/ت: الو
کوک: منم
ا/ت: خوبی
کوک: ممنون
ا/ت: چیزی شده؟
کوک:اره فک کنم مامانم پیشت بوده؟
ا/ت: اره میخوای بگی چرا باهاش اینطور رفتار کردم
کوک: نه فقط خواستم بگم باش ترکم نکن باهام باش هرچی که شد
ا/ت: باشه بهت قول میدم
کوک:میخوام ببینمت بیا بیرون پشت در خونتونم
رفتم درو باز کردم
ا/ت: اینجا چیکار میکنی
اومد بغلم کرد
کوک: خوبی؟
ا/ت: اره
کوک: اومدم خدافظی کنم
ا/ت: خدافظی برای چی؟
کوک: میخوام برم سفر
ا/ت: ترسوندیم فک کردم میخوای بگی بیا باهم کات کنیم
کوک: نه غلط کنم همچین کاری کنم ولی سفرم طولانیه
ا/ت: یک ماه؟
کوک؛ نه حدود چند سال
ا/ت: سال
کوک: اره سفر خارجه
ا/ت: دلم برات تنگ میشه میشه نری؟
کوک: نه نمیشه فقط بهم قول بده تا وقتی که برگردم باهام باشی نمیتونم بهت زنگ بزنم ولی باهام باش برنگردم تا ازدواج کردی
ا/ت: باشه منتظرت میمونم کی پرواز داری؟
کوک: امشب اگه دلت تنگ شد یه کتابی بزار و هروز بنویس چه روزیه و هر حرفی خواستی بهم بزن وقتی برگشتم میخونمش
ا/ت: باشه خدافظ
دوباره بغلش کردم و درو بستم پشت در نشستم گریه کردم 😭😭
#فیک
#سناریو
part41
ا/ت: فک کنم برای شما هم سوءتفاهم شده من جونگکوک دوست ندارم بخاطر داراییاش بخاطر خودشه که دوسش دارم
م.ک: ولی شما از خانواده بهم نمیخورید یه خانواده بزرگ با یه خانواده ای که معلوم نیست با چه چیزی بچه هاشون بزرگ کردن
ا/ت: یعنی چی؟ درمورد خانواده من درست رفتار کن شاید شما از ما پولدار تر باشید ولی اینطور نیست که ما هیچی نداشته باشیم خیلیا هم هستن از شما بالاترن و شما رو مسخره میکنن
م.ک: پس اون روی خودتو نشون دادی جونگکوک میدونه با من اینجوری رفتار میکنی
ا/ت: برای من مهم نیست کی باشی تا وقتی که پای خانوادم وسط نشده احترام خودمو دارم ولی اگه پای خوانوادم بیاد وسط دیگه ساکت نمیشینم منو جونگکوک همو دوست داریم و برامون مهم نیست چه کسایی راضی نیستن چون فقط عشق ما بهم کافیه تا رضایت شما
م.ک: باشه میبینی کی قوی تره انتخاب با خودته من میرم ولی نمیزارم شما دوتا باهم ازدواج کنین
یک ساعت بعد
گوشیم زنگ خورد
ا/ت: الو
کوک: منم
ا/ت: خوبی
کوک: ممنون
ا/ت: چیزی شده؟
کوک:اره فک کنم مامانم پیشت بوده؟
ا/ت: اره میخوای بگی چرا باهاش اینطور رفتار کردم
کوک: نه فقط خواستم بگم باش ترکم نکن باهام باش هرچی که شد
ا/ت: باشه بهت قول میدم
کوک:میخوام ببینمت بیا بیرون پشت در خونتونم
رفتم درو باز کردم
ا/ت: اینجا چیکار میکنی
اومد بغلم کرد
کوک: خوبی؟
ا/ت: اره
کوک: اومدم خدافظی کنم
ا/ت: خدافظی برای چی؟
کوک: میخوام برم سفر
ا/ت: ترسوندیم فک کردم میخوای بگی بیا باهم کات کنیم
کوک: نه غلط کنم همچین کاری کنم ولی سفرم طولانیه
ا/ت: یک ماه؟
کوک؛ نه حدود چند سال
ا/ت: سال
کوک: اره سفر خارجه
ا/ت: دلم برات تنگ میشه میشه نری؟
کوک: نه نمیشه فقط بهم قول بده تا وقتی که برگردم باهام باشی نمیتونم بهت زنگ بزنم ولی باهام باش برنگردم تا ازدواج کردی
ا/ت: باشه منتظرت میمونم کی پرواز داری؟
کوک: امشب اگه دلت تنگ شد یه کتابی بزار و هروز بنویس چه روزیه و هر حرفی خواستی بهم بزن وقتی برگشتم میخونمش
ا/ت: باشه خدافظ
دوباره بغلش کردم و درو بستم پشت در نشستم گریه کردم 😭😭
#فیک
#سناریو
۳۰.۷k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.