(دوست داشتنی) پارت 68
(دوست داشتنی) پارت 68
بعد از جلسه
ا.ت:خیلی جای قشنگیه
ما تا کی اینجاییم
تهیونگ: شب
ا.ت: واقعا
تهیونگ: آره ولی اگه
میخوای تا بفرستمت
خونه
ا.ت: نه میمونم
تهیونگ: چه بهتر
ا.ت:حوصله م سر رفته
تهیونگ: بیا بشین
ا.ت: کجا
تهیونگ: بیا بهت میگم
ا.ت: اومدم
تهیونگ دستمو گرفت
گذاشت رو پاش
ا.ت: پاهات درد میگیره
تهیونگ: بغلم کرد نه اینجوری
راحت ترم بیا اینم کامپیوتر
تمام عکسای بچگیمون باهم
ا.ت: وایی ببین اینو
تهیونگ:ببینم
ا.ت: همو بغل کردیم
تهیونگ: از بچگیم دوست
داشتم
ا.ت: دفترچه خاطراتت رو
خوندم
تهیونگ: واقعا
ا.ت: آره
تهیونگ خجالت کشید
ا.ت: دیگه خجالت نکش
خواستی ده سالگی بهم
بگی که دوسم داری
تهیونگ: آره
ا.ت: 😂
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
بعد از جلسه
ا.ت:خیلی جای قشنگیه
ما تا کی اینجاییم
تهیونگ: شب
ا.ت: واقعا
تهیونگ: آره ولی اگه
میخوای تا بفرستمت
خونه
ا.ت: نه میمونم
تهیونگ: چه بهتر
ا.ت:حوصله م سر رفته
تهیونگ: بیا بشین
ا.ت: کجا
تهیونگ: بیا بهت میگم
ا.ت: اومدم
تهیونگ دستمو گرفت
گذاشت رو پاش
ا.ت: پاهات درد میگیره
تهیونگ: بغلم کرد نه اینجوری
راحت ترم بیا اینم کامپیوتر
تمام عکسای بچگیمون باهم
ا.ت: وایی ببین اینو
تهیونگ:ببینم
ا.ت: همو بغل کردیم
تهیونگ: از بچگیم دوست
داشتم
ا.ت: دفترچه خاطراتت رو
خوندم
تهیونگ: واقعا
ا.ت: آره
تهیونگ خجالت کشید
ا.ت: دیگه خجالت نکش
خواستی ده سالگی بهم
بگی که دوسم داری
تهیونگ: آره
ا.ت: 😂
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۲.۷k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.