(دوست داشتنی) پارت 67
(دوست داشتنی) پارت 67
ا.ت
جلسه شروع شد همه نشسته
بودن منم بین تهیونگ یه مرد
دیگه بودم
تهیونگ:......(مثلا داشتن صحبت میکردن)
منم همنجوری بهشون زل زده بودم
که همون مردی که پیشم نشسته
بود دستشو گذاشت رو پام
تهیونگ دید
تهیونگ: هی بلند شو
مرد:ببخشید رییس
تهیونگ: چیکار کردی
مرد: هیچکاری
تهیونگ: دیدم داشتی
چیکار میکردی زیر میز
مرد:خب ببخشید شما
چیکار به این خانم دارید
تهیونگ:این دوست دختر منه
مرد: چی دوست دخترت
تهیونگ: اره هر کس دیگه ای هم بود همچین کاری میکردم
مرد: چیکار
تهیونگ: اخراجی
مرد: چی نه من
به این کار احتیاج دارم
تهیونگ: برو بیرون منشی
برگه اخراج بهت میده
مرد: این دختره کیه که ترو
خواسته با این اخلاقت حتما
به خاطر پولاته
تهیونگ با زور اخراجش کرد
تهیونگ: خب بریم ادامه
جلسه
داشتن باهم صحبت میکردن
تهیونگ دستمو گرفت و نگاش
کردم بهم چشکم زد منم یه لبخندی
زدم بین این همه آدم تو گوشم گفت
تهیونگ: خیلی دوست دارم
ا.ت: منم همینطور
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
#درام
#اسمات
ا.ت
جلسه شروع شد همه نشسته
بودن منم بین تهیونگ یه مرد
دیگه بودم
تهیونگ:......(مثلا داشتن صحبت میکردن)
منم همنجوری بهشون زل زده بودم
که همون مردی که پیشم نشسته
بود دستشو گذاشت رو پام
تهیونگ دید
تهیونگ: هی بلند شو
مرد:ببخشید رییس
تهیونگ: چیکار کردی
مرد: هیچکاری
تهیونگ: دیدم داشتی
چیکار میکردی زیر میز
مرد:خب ببخشید شما
چیکار به این خانم دارید
تهیونگ:این دوست دختر منه
مرد: چی دوست دخترت
تهیونگ: اره هر کس دیگه ای هم بود همچین کاری میکردم
مرد: چیکار
تهیونگ: اخراجی
مرد: چی نه من
به این کار احتیاج دارم
تهیونگ: برو بیرون منشی
برگه اخراج بهت میده
مرد: این دختره کیه که ترو
خواسته با این اخلاقت حتما
به خاطر پولاته
تهیونگ با زور اخراجش کرد
تهیونگ: خب بریم ادامه
جلسه
داشتن باهم صحبت میکردن
تهیونگ دستمو گرفت و نگاش
کردم بهم چشکم زد منم یه لبخندی
زدم بین این همه آدم تو گوشم گفت
تهیونگ: خیلی دوست دارم
ا.ت: منم همینطور
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
#درام
#اسمات
۱۳.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.