جغد کوچولوی من 🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
part: 16
.
دیانا:
غذا هارو خوردیم رفتیم خود ارسلان یه دور بزنیم.
دیانا: ارسلان
ارسلان: جونم... یعنی بله
دیانا: میشع بستنی بخریم
ارسلان: باشه
یه جای نگه داشت رفت بستنی گرفت اومد توی ماشینـ
ارسلان: بفرمایید دیانا خانوم
دیانا: ممنون
بستنی هارو خوردیم حرکت کردیم سمت ویلــا رسیدیم ویلا
پانیذ: شما دوتا کجا بودین
دیانا: شاتاپ
ارسلان: رفتیم بستنی فروشی
نیکا:برای ماهم میخریدین
دیانا: پرو ها مارو تنها گذاشتین دست تو دست هم رفتین خرید
پانیذ: حســـــــــود میخوای یکی برای خودت پیدا کن یکی مثل همین داداش من ارسلان
ارسلان: پانیــــــــــــذ
دیانا: خیلی بیشعوری
پانیذ: گوه نخور
دیانا: گوه اگه خوردنی بود توی دهن تو لوله کشی بود
پانیذ: گگگگگگ
بچها همینطور داشتن میخندیدن
دیانا: هرهرهر حریره بده بچه نرینه اصلا من قهرم
خیلی پرو هستن رفتم توی اتاق درو قفل کردم اهاا اصلا از اول اشتباه با من بود من نمیاست پیشنهاد بدم بیایم کیش اصلا اگه اینطوریه چمدونمو جمع کردم رفتم بیرون.
پانیذ: دیانا کجا میری؟
دیانا: میدونین اشتباه من از جای شروع شد که خودم این اکیپو ساختم خاک تو سرمن اصلا نمیاست بیام به شما پیشنهاد بدم بریم کیش
نیکا: دیانا خیلی بیشعوری اصلا برو هر جا دلت میخواد
دیانا: افرین نیکا خانوم این بود رفاقتت
مهشاد: کجا میخوای بری
عسل: دیانا باهم اومدیم باهمم میریم
دیانا: متاسفم برا همتون حتی تو محراب دیگه نمیخوام ببینمتون.
اسنپم گرفتم خداحافظ برای همیشه
رفتم سوار شدم رسیدم فرودگاه پروازم خونده شد رفتم توی هواپیما
ارسلان:
وااا این چش شد
نیکا داشت گریه میکرد دخترا رفتن ساکتش کنن
نیکا: دیدی رفیق چند سالم ولم کرد
ارسلان: گریه نکن
پانیذ: حق داشت دیانا از بچگی کسی بهش بخنده نارحت میشه میزاره میره تقصیر این پسرا هست
محراب: تقصیر ما به ماچه خودش بهش برخورد
پانیذ: تو یکی دیگه ساکت محراب تو داداششی باید پشیمونش میکردی از رفتن
محراب: میرم خونه میبینمش
part: 16
.
دیانا:
غذا هارو خوردیم رفتیم خود ارسلان یه دور بزنیم.
دیانا: ارسلان
ارسلان: جونم... یعنی بله
دیانا: میشع بستنی بخریم
ارسلان: باشه
یه جای نگه داشت رفت بستنی گرفت اومد توی ماشینـ
ارسلان: بفرمایید دیانا خانوم
دیانا: ممنون
بستنی هارو خوردیم حرکت کردیم سمت ویلــا رسیدیم ویلا
پانیذ: شما دوتا کجا بودین
دیانا: شاتاپ
ارسلان: رفتیم بستنی فروشی
نیکا:برای ماهم میخریدین
دیانا: پرو ها مارو تنها گذاشتین دست تو دست هم رفتین خرید
پانیذ: حســـــــــود میخوای یکی برای خودت پیدا کن یکی مثل همین داداش من ارسلان
ارسلان: پانیــــــــــــذ
دیانا: خیلی بیشعوری
پانیذ: گوه نخور
دیانا: گوه اگه خوردنی بود توی دهن تو لوله کشی بود
پانیذ: گگگگگگ
بچها همینطور داشتن میخندیدن
دیانا: هرهرهر حریره بده بچه نرینه اصلا من قهرم
خیلی پرو هستن رفتم توی اتاق درو قفل کردم اهاا اصلا از اول اشتباه با من بود من نمیاست پیشنهاد بدم بیایم کیش اصلا اگه اینطوریه چمدونمو جمع کردم رفتم بیرون.
پانیذ: دیانا کجا میری؟
دیانا: میدونین اشتباه من از جای شروع شد که خودم این اکیپو ساختم خاک تو سرمن اصلا نمیاست بیام به شما پیشنهاد بدم بریم کیش
نیکا: دیانا خیلی بیشعوری اصلا برو هر جا دلت میخواد
دیانا: افرین نیکا خانوم این بود رفاقتت
مهشاد: کجا میخوای بری
عسل: دیانا باهم اومدیم باهمم میریم
دیانا: متاسفم برا همتون حتی تو محراب دیگه نمیخوام ببینمتون.
اسنپم گرفتم خداحافظ برای همیشه
رفتم سوار شدم رسیدم فرودگاه پروازم خونده شد رفتم توی هواپیما
ارسلان:
وااا این چش شد
نیکا داشت گریه میکرد دخترا رفتن ساکتش کنن
نیکا: دیدی رفیق چند سالم ولم کرد
ارسلان: گریه نکن
پانیذ: حق داشت دیانا از بچگی کسی بهش بخنده نارحت میشه میزاره میره تقصیر این پسرا هست
محراب: تقصیر ما به ماچه خودش بهش برخورد
پانیذ: تو یکی دیگه ساکت محراب تو داداششی باید پشیمونش میکردی از رفتن
محراب: میرم خونه میبینمش
۱۰.۵k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.