𝐩𝐚𝐫𝐭𝟑
𝐩𝐚𝐫𝐭𝟑
بوی عطرش نظرمو جلب کرد
+داری جایی میری؟
-اهوم
+کجا؟
-خوشگذرونی و پارتی
به آرایش و لباسش و کلا خودش نگاه انداختم
+ودف؟
-چیه؟ خوشت نیومد؟ به کتفم
+عا نه، عجیب میزنیا، تو هیچوقت اهل اینا نبودی ببینم سینگلی دلتو زده؟
یه مشت زد به بازوم
+آخ! چته میمون!؟
-نه، دارم میرم شوگر ددی پیدا کنم تا یکم زندگی برامون آسون تر بشه..
بلند خندیدم
+مگه تو از اونا نبودی که میگفتی دخدر باید رو پا خودش وایسه؟
-هی! داشتم شوخی میکردم
+خب حالا، رفتی یکی خوبشو تور کن دیگه نگه به خواهرت پول نمیدم
و با خنده از اتاق زدم بیرون
هی دختر اسکل! ولی با این وضعیت..
رفتم تو اتاقمو رو تختم نشستم. به پست نگاهی انداختم و دقیقا آدرس روش نوشته بود. چند کوچه اونورتر از خونمونه که!
یهو در باز شد
-ساهارا اون لباس جینت رو بهم میدی؟ با چکمه؟
بهش نگاه کردم
+چکمه رو آره ولی لباس نه
-ولی لباسه ضروری تره
+نمیدم
-چرا
+یادت نیست؟ آخرین باری که بهت دادم نمدونم چطوری سوزوندیش
-ولی
+نه لیام
-اگه بدی...
+رشوه قبول نی
-اصلا خودم بر میدارم
+دست بهش بخوره چکممو نمیدم
جین رو از تو کمدم در اوورد و گرفتش
+پس چکمه رو نمیپوشی
سرعتش بیشتر شد
فهمیدم میخواد ازم در بره و گفتم
+هی عوضی صبر کن!
دویدم سمتش اما یهو در اتاقم بسته و شد و تا بازش کنم بیام بیرون دیدم در رفته!
عوضیی!
مطمئنا اگه بهش زنگ بزنمم جواب نمیده پس.. اگه اتفاقی برا لباسم بیفته تا قرون آخر پولمشو ازش میگیرم!
برگشتم تو اتاقم
بعد از چند ساعت تلاش برای خواب.. کلافه وار بلند شدمو نشستم
بلند شدم و رفتم سمت کمدم. هودیم بعلاوه شلوار توریم رو پوشیدم و موهامو گوجه ای بستم
استایل دارک کیوت!
گوشی و هدفونم رو برداشتم و راه افتادم
اومدم پایین و شروع به قدم زدن کردم
تو گوشم آهنگ yelang yelang پخش میشد.. واقعا آهنگ آرامش بخشیه..
یهوع با سر رفتم فکر کنم تو دیوار!
آخه این کوچه که بمبست نبود
سرم رو گرفتم و چند قدم رفتم عقب و با به لباس دکمه دار سیاه روبرو شدم
بوی عطرش نظرمو جلب کرد
+داری جایی میری؟
-اهوم
+کجا؟
-خوشگذرونی و پارتی
به آرایش و لباسش و کلا خودش نگاه انداختم
+ودف؟
-چیه؟ خوشت نیومد؟ به کتفم
+عا نه، عجیب میزنیا، تو هیچوقت اهل اینا نبودی ببینم سینگلی دلتو زده؟
یه مشت زد به بازوم
+آخ! چته میمون!؟
-نه، دارم میرم شوگر ددی پیدا کنم تا یکم زندگی برامون آسون تر بشه..
بلند خندیدم
+مگه تو از اونا نبودی که میگفتی دخدر باید رو پا خودش وایسه؟
-هی! داشتم شوخی میکردم
+خب حالا، رفتی یکی خوبشو تور کن دیگه نگه به خواهرت پول نمیدم
و با خنده از اتاق زدم بیرون
هی دختر اسکل! ولی با این وضعیت..
رفتم تو اتاقمو رو تختم نشستم. به پست نگاهی انداختم و دقیقا آدرس روش نوشته بود. چند کوچه اونورتر از خونمونه که!
یهو در باز شد
-ساهارا اون لباس جینت رو بهم میدی؟ با چکمه؟
بهش نگاه کردم
+چکمه رو آره ولی لباس نه
-ولی لباسه ضروری تره
+نمیدم
-چرا
+یادت نیست؟ آخرین باری که بهت دادم نمدونم چطوری سوزوندیش
-ولی
+نه لیام
-اگه بدی...
+رشوه قبول نی
-اصلا خودم بر میدارم
+دست بهش بخوره چکممو نمیدم
جین رو از تو کمدم در اوورد و گرفتش
+پس چکمه رو نمیپوشی
سرعتش بیشتر شد
فهمیدم میخواد ازم در بره و گفتم
+هی عوضی صبر کن!
دویدم سمتش اما یهو در اتاقم بسته و شد و تا بازش کنم بیام بیرون دیدم در رفته!
عوضیی!
مطمئنا اگه بهش زنگ بزنمم جواب نمیده پس.. اگه اتفاقی برا لباسم بیفته تا قرون آخر پولمشو ازش میگیرم!
برگشتم تو اتاقم
بعد از چند ساعت تلاش برای خواب.. کلافه وار بلند شدمو نشستم
بلند شدم و رفتم سمت کمدم. هودیم بعلاوه شلوار توریم رو پوشیدم و موهامو گوجه ای بستم
استایل دارک کیوت!
گوشی و هدفونم رو برداشتم و راه افتادم
اومدم پایین و شروع به قدم زدن کردم
تو گوشم آهنگ yelang yelang پخش میشد.. واقعا آهنگ آرامش بخشیه..
یهوع با سر رفتم فکر کنم تو دیوار!
آخه این کوچه که بمبست نبود
سرم رو گرفتم و چند قدم رفتم عقب و با به لباس دکمه دار سیاه روبرو شدم
۶.۴k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.