پدر ناتنی من
پدر ناتنی من....
part:²⁰
ویو فردا عمارت یونگی:
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:وضع...دختر کوک چطوره...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:یه هفس کوک نیومده سراغش...از بین حرفای اونو دوست صمیمیش کلمه تجاوز شنیدم...بعدش...ام...حال روحی و جسمی خوبی نداره...هر وقت سعی کردم نزدیکش شم...خودشو به نفهمی میزنه...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻: از توضیحاتت معلومه کوک به اون تجاوز کرده و الان اون دختر با کوک مشکل داره...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:دقیق ترش...اینه که الان نمیتونیم نقشمون رو عملی کنیم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:کوک...یه روانیه...مثل من...بعد از از دست دادن خانوادم...کوک کنترل خودشو روی باندش از دست داده...میخواسته بهم نزدیک شه...ولی...من دارم بهش نزدیک میشم...واقعا اعضای باندش...بهم خنجر میزنن...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:موضوع یوناست...؟....زیر خواب خوبیه...لباسای بازش نشون میدن یه هرزست...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:اونم مثل ما...نقشه ی حذف اون دختر رو داره...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:یعنی الان اونم عضوی از ماست...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:دقیق نه...کمک منه...
فلش بک به قرار دوم یونگی و یونا:
𝗬𝘂𝗻𝗮:یونگی گوش کن...من هم مثل تو یه نقشه دارم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:نقشه ی چی...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:حذف جی یونگ...!...میتونم بهت کمک کنم که اون هرزه کوچولو رو حذف کنی...!
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:و در ازاش چی میخوای...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:همینکه اون حذف بشه...منم به خواستم میرسم جناب...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:فکر کردم میخوای زیر خوابم شی...
𝗬𝘂𝗻𝗮:انگار اونو خودت میخوای نه...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:شاید...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:بهش فکر میکنم یه شب باهات بازی کنم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:چجوری میتونم بهت اعتماد کنم...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:من خودم از اون هرزه کوچولو بدم میاد...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:چجوری برام میاریش...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:میتونم...بهم اعتماد کن...
پایان فلش بک...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:خب...پس یه نفوذی بهتر داریم نه...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:من چمه مگه...؟
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:حتی نتونستی به اون دختر نزدیک بشی دست و پا چلفتی...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:دقیقا نقشت بعد از دزدین اون دختر چیه...؟...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:جونگکوک زجر میکشه...فقط با یه نگاه به بدن بی جون اون دختر...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:می خوای تاکسیک بازی دراری...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:دقیقا...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:مین هوانگ کوش...؟...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:عمو هوانگ...دو روز پیش...در اثر یه بیماری...فوت شدن...بعد پدر و مادرم اون بزرگم کرد...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:اوه...پس فوت شده...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:روز خاکسپاری پدر و مادر و خواهرم...نه جئون اومد و نه پارک...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:پس یعنی دیدی خواهرت رو تو قبر گذاشتن...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:قبر خالیه...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:تو رفتی و قبر و کندی...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:فقط برا اینکه مطمئن بشم زندست...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:به احتمال ۱۰۰ درصد...هم اسم هم فامیلیش رو عوض کرده...چون مین جنایی توی هیچ مدرسه ی دبیرستانی وجود نداره...و توی هیچ دانشگاهی...من حتی بلیط های هواپیما رو برای اینکه ببینم رفته خارج کشور هم چک کردم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:تو کی این همه کار کردی...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:موقع هایی که حوصلم سر میره انجام میدم...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:خداروشکر تنبلیت رو گذاشتی کنار...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:اره هیونگ...میگم یونگی...کی نقشه رو عملی میکنیم...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:یک یا حداکثر دوهفته دیگه....
داستان اصلی تازه داره شروع میشه...به اندازه کافی تو این دو پارت گفتم...باید فهمیده باشیدددد...
part:²⁰
ویو فردا عمارت یونگی:
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:وضع...دختر کوک چطوره...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:یه هفس کوک نیومده سراغش...از بین حرفای اونو دوست صمیمیش کلمه تجاوز شنیدم...بعدش...ام...حال روحی و جسمی خوبی نداره...هر وقت سعی کردم نزدیکش شم...خودشو به نفهمی میزنه...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻: از توضیحاتت معلومه کوک به اون تجاوز کرده و الان اون دختر با کوک مشکل داره...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:دقیق ترش...اینه که الان نمیتونیم نقشمون رو عملی کنیم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:کوک...یه روانیه...مثل من...بعد از از دست دادن خانوادم...کوک کنترل خودشو روی باندش از دست داده...میخواسته بهم نزدیک شه...ولی...من دارم بهش نزدیک میشم...واقعا اعضای باندش...بهم خنجر میزنن...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:موضوع یوناست...؟....زیر خواب خوبیه...لباسای بازش نشون میدن یه هرزست...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:اونم مثل ما...نقشه ی حذف اون دختر رو داره...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:یعنی الان اونم عضوی از ماست...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:دقیق نه...کمک منه...
فلش بک به قرار دوم یونگی و یونا:
𝗬𝘂𝗻𝗮:یونگی گوش کن...من هم مثل تو یه نقشه دارم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:نقشه ی چی...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:حذف جی یونگ...!...میتونم بهت کمک کنم که اون هرزه کوچولو رو حذف کنی...!
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:و در ازاش چی میخوای...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:همینکه اون حذف بشه...منم به خواستم میرسم جناب...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:فکر کردم میخوای زیر خوابم شی...
𝗬𝘂𝗻𝗮:انگار اونو خودت میخوای نه...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:شاید...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:بهش فکر میکنم یه شب باهات بازی کنم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:چجوری میتونم بهت اعتماد کنم...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:من خودم از اون هرزه کوچولو بدم میاد...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:چجوری برام میاریش...؟
𝗬𝘂𝗻𝗮:میتونم...بهم اعتماد کن...
پایان فلش بک...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:خب...پس یه نفوذی بهتر داریم نه...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:من چمه مگه...؟
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:حتی نتونستی به اون دختر نزدیک بشی دست و پا چلفتی...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:دقیقا نقشت بعد از دزدین اون دختر چیه...؟...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:جونگکوک زجر میکشه...فقط با یه نگاه به بدن بی جون اون دختر...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:می خوای تاکسیک بازی دراری...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:دقیقا...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:مین هوانگ کوش...؟...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:عمو هوانگ...دو روز پیش...در اثر یه بیماری...فوت شدن...بعد پدر و مادرم اون بزرگم کرد...
𝗝_𝗵𝗼𝗽𝗲:اوه...پس فوت شده...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:روز خاکسپاری پدر و مادر و خواهرم...نه جئون اومد و نه پارک...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:پس یعنی دیدی خواهرت رو تو قبر گذاشتن...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:قبر خالیه...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:تو رفتی و قبر و کندی...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:فقط برا اینکه مطمئن بشم زندست...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:به احتمال ۱۰۰ درصد...هم اسم هم فامیلیش رو عوض کرده...چون مین جنایی توی هیچ مدرسه ی دبیرستانی وجود نداره...و توی هیچ دانشگاهی...من حتی بلیط های هواپیما رو برای اینکه ببینم رفته خارج کشور هم چک کردم...
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:تو کی این همه کار کردی...؟
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:موقع هایی که حوصلم سر میره انجام میدم...
𝗡𝗮𝗺𝗷𝗼𝗼𝗻:خداروشکر تنبلیت رو گذاشتی کنار...
𝗦𝗼𝗻𝗴𝗵𝗼𝗼𝗻:اره هیونگ...میگم یونگی...کی نقشه رو عملی میکنیم...؟
𝗬𝗼𝗼𝗻𝗴𝗶:یک یا حداکثر دوهفته دیگه....
داستان اصلی تازه داره شروع میشه...به اندازه کافی تو این دو پارت گفتم...باید فهمیده باشیدددد...
- ۱۱.۹k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط