فصلشوهرخوناشاممناخرینماهگمشدهپارت

🧡فصل۲‌شوهر‌خوناشام‌من(اخرین‌ماه‌گمشده)پارت‌۷💛
*فلش‌بک‌به‌فردا‌صبح*
ویولونا
ساعت۸صبح‌با‌صدایه‌الارم‌گوشیم‌از‌خواب‌بیدار‌شدم
اول‌رفتم‌دست‌شویی‌وکارایه‌لازم‌رو‌انجام‌دادم
واومدم‌صبحونه‌خوردم‌و‌نشستم‌قسمت۵‌انیمه‌بوسه‌ایزدی
رودیدم‌واقعا‌خیلی‌قشنگ‌بود‌داشتم‌ظرفا‌ناهار‌رو‌میشستم
که‌کوک‌زنگ‌زد
*مکالمه*
لونا:الو
کوک:سلام‌خوبی؟
لونا:اره‌خوبم‌مرسی‌تو‌خوبی؟
کوک:منم‌خوبم‌راستی‌اهم‌کی‌بیام‌دنبالت؟
لونا:'وا‌الان‌خیلی‌زوده‌ها
کوک:دختر‌حالت‌خوبه‌دیرم‌هس
لونا:مگه‌ساعت‌چنده؟
کوک:۳عزیزم
لونا:چییییییی‌نیم‌ساعت‌دیگه‌جلو‌در‌باش‌خدافظ
*پایان‌مکالمه*
این‌جت‌پاشدم‌‌لباس‌اتو‌کردم‌ورفتم‌حموم‌اومدم
لباس‌پو‌شیدم‌ارایش‌کردم‌وگوشیمو‌برداشتم‌گذاشتم‌تو‌کیفم
برایه‌این‌که‌تا‌کوک‌بیاد‌حوصلم‌سر‌نره‌نشستم‌ادامه‌انیمم‌رادیدم
وستاش‌بود‌که‌‌به‌گوشیت‌پیام‌اومد
*پیام‌ها*
کوک: سلام‌بیاپایین‌منتظرم
لونا:باشه‌الان‌میام
کوک:خدا‌حافظ
لونا:بای
*پایان‌مکالمه*
رفتم‌پایین‌وکوک‌به‌ماشینش‌تکیه‌داده‌بود
*پایان‌ویو *
لونا:سلام
کوک:سلام‌ملکه‌بالاخره‌تشریف‌آوردن
لونا:بی‌مزه
دیدگاه ها (۱۳)

پارت۸‌فصل‌۲‌شوهر‌خون‌اشام‌من(اخرین‌ماه‌گم‌شده)❤️❤️کوک:خب‌اول...

پارت۹‌شوهر‌خوناشام‌من‌فصل‌۲*اخرین‌ماه‌گمشده*❤️لونا:وامگه‌چقد...

های‌بیبی‌گرلا‌تو‌ایتا‌کاننال‌زدم‌اونجام‌فعالیت‌دارمدوستاشتین...

تکپارای ال آی

Part:2۷________________________________(ساعت⁷ صبح به وقت سئو...

پارت ۵ فیک دور اما آشنا

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط