رمان
#رمان
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۳۳
بلا:من اومدم
جیمین:خوش اومدی....کجا دوس داری بریم؟
بلا:ببین جیمین....من نه رستوران میخوام...نه پارک میخوام....نه شهربازی
هیچکدومشونو نمیخوام
جیمین:پس چی میخوای؟
بلا:دوس دارم با ی ماشین خفن مثل...فراری...لگزز...بنز...و اینطوری بریم توی یک جاده خارج از شهر
موزیک رو تا آخر بلند کنیم منم ار شیشه ماشین بیام بیرون و البته سرعت ماشین هم بالا باشه
وااییییی خدااااا چه لذتیییی دارههههه وییییی
جیمین:واقعا اینطور دوس داریی؟
بلا:ارهه...حتی با فکر کردن بهش ذوق میکنم
جیمین:باشه پس همین کارو میکنیم
بلا:یسسس....لتس گوووو
جیمین دستشو برد روی کله ی قشنگ و مبارک بلا و موهاشو بهم ریخت
جیمین:بچه ای بخدا
بلا:یااا جیمین موهامو خراب کردی
جیمین:بریم چیزیش نشده
سوار ماشین شدن و حرکت تو راه خوراکی گرفتن و از شهر خارج شدن
وارد جاده ی خارج از شهرشون که شدن بلا گوشیش رو به ضبط وصل کرد و آهنگ گذاشت و صداشو تا آخر بلند کرد و بعدش شیشه ماشین رو اورد پایین و از شیشه رفت بیرون
و با صدای بلندی داد زد:جیمییییییین سرعتت رو ببر بالااااااااااااااا
جیمین پاشو محکمتر رو پدال گاز فشار داد و سرعتش رو بالا برد
باد موهای لخت بلا رو به رقص درمیاورد و جیمین و با آهنگ میخوند...
بلا:هوووووووووووووووو....یهههههههههههههه...این دقیقا چیزیه که میخوااامممممممممم....جیمینننننننن برو اهنگ بعدییییییی
جیمین:گذاشتم...نمیخوای بیای داخل؟
بلا:نههههههه....اینطور عالیهههههه...تازه قراره بارون ببارهههه..هوووووو
جیمین:مواظب باش نیوفتی
بلا:نمیوفتممممممم نگرانمممم نبااااااااشششش
جیمین:سرعت رو بیشتر کنم
بلا:بیشتر کننننننن
جیمین:بیا اهنگت هم پخش شد
بلا:جیمینننننن
جیمین:بلهههه
بلا:بگو چنددددددددد....این حس بین اشک و لبخنددددد...جیمین چشاتو دیدم و منننننن....دل از همه دنیا دلم کندددد....جییمین جیمین...ای فرشته ی مغرور...جیمین جیمین....ای زیباترین معشوق....جیمین جیمین....لیلی باش بشم برات مجنوننن.....
جیمین:دیوونه اییی بلاااااا
بلا:میدونمممم
جیمین:بلاااااا
بلا:بلهههه
جیمین:تو رفتی ولی فکر تو تو سر من موند....همیشه نبودت منو قلبم ترسوند...نگو بلکه جداشیم که من خسته ترینم پریشون شده بودم تا وقتی تورو دیدم....من پسندیدمت از دور و دلم رفته از اون شب شدم از همه غافل شدم روت و حواس چپ
بلا:جیمین تو از من دیوونه تریییییی
جیمین:نیستم
بلا:چرا هستی....احساس میکنم اهنگامون چرته عوض کن
جیمین:اوکی آهنگ rockabye رو میزارم
بلا:اوکی
و اینطور شد که تا آخر شب ما فقط بیرون بودیم و خوش میگذروندیم
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۳۳
بلا:من اومدم
جیمین:خوش اومدی....کجا دوس داری بریم؟
بلا:ببین جیمین....من نه رستوران میخوام...نه پارک میخوام....نه شهربازی
هیچکدومشونو نمیخوام
جیمین:پس چی میخوای؟
بلا:دوس دارم با ی ماشین خفن مثل...فراری...لگزز...بنز...و اینطوری بریم توی یک جاده خارج از شهر
موزیک رو تا آخر بلند کنیم منم ار شیشه ماشین بیام بیرون و البته سرعت ماشین هم بالا باشه
وااییییی خدااااا چه لذتیییی دارههههه وییییی
جیمین:واقعا اینطور دوس داریی؟
بلا:ارهه...حتی با فکر کردن بهش ذوق میکنم
جیمین:باشه پس همین کارو میکنیم
بلا:یسسس....لتس گوووو
جیمین دستشو برد روی کله ی قشنگ و مبارک بلا و موهاشو بهم ریخت
جیمین:بچه ای بخدا
بلا:یااا جیمین موهامو خراب کردی
جیمین:بریم چیزیش نشده
سوار ماشین شدن و حرکت تو راه خوراکی گرفتن و از شهر خارج شدن
وارد جاده ی خارج از شهرشون که شدن بلا گوشیش رو به ضبط وصل کرد و آهنگ گذاشت و صداشو تا آخر بلند کرد و بعدش شیشه ماشین رو اورد پایین و از شیشه رفت بیرون
و با صدای بلندی داد زد:جیمییییییین سرعتت رو ببر بالااااااااااااااا
جیمین پاشو محکمتر رو پدال گاز فشار داد و سرعتش رو بالا برد
باد موهای لخت بلا رو به رقص درمیاورد و جیمین و با آهنگ میخوند...
بلا:هوووووووووووووووو....یهههههههههههههه...این دقیقا چیزیه که میخوااامممممممممم....جیمینننننننن برو اهنگ بعدییییییی
جیمین:گذاشتم...نمیخوای بیای داخل؟
بلا:نههههههه....اینطور عالیهههههه...تازه قراره بارون ببارهههه..هوووووو
جیمین:مواظب باش نیوفتی
بلا:نمیوفتممممممم نگرانمممم نبااااااااشششش
جیمین:سرعت رو بیشتر کنم
بلا:بیشتر کننننننن
جیمین:بیا اهنگت هم پخش شد
بلا:جیمینننننن
جیمین:بلهههه
بلا:بگو چنددددددددد....این حس بین اشک و لبخنددددد...جیمین چشاتو دیدم و منننننن....دل از همه دنیا دلم کندددد....جییمین جیمین...ای فرشته ی مغرور...جیمین جیمین....ای زیباترین معشوق....جیمین جیمین....لیلی باش بشم برات مجنوننن.....
جیمین:دیوونه اییی بلاااااا
بلا:میدونمممم
جیمین:بلاااااا
بلا:بلهههه
جیمین:تو رفتی ولی فکر تو تو سر من موند....همیشه نبودت منو قلبم ترسوند...نگو بلکه جداشیم که من خسته ترینم پریشون شده بودم تا وقتی تورو دیدم....من پسندیدمت از دور و دلم رفته از اون شب شدم از همه غافل شدم روت و حواس چپ
بلا:جیمین تو از من دیوونه تریییییی
جیمین:نیستم
بلا:چرا هستی....احساس میکنم اهنگامون چرته عوض کن
جیمین:اوکی آهنگ rockabye رو میزارم
بلا:اوکی
و اینطور شد که تا آخر شب ما فقط بیرون بودیم و خوش میگذروندیم
۴.۲k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.