پارت 3
#پارت_3
همه مهمونا جم بودنوو دست میزدن ، شب که تموم شد بابام بهمو کشید کنار ...
+ باهاش مدارا کن اون زنته و این وضیفه توعه
- وظیفه ؟ مگ من خواستم
+ باید از محافظت کنی اگ ازت ناراحت بلشه شرکتتو از دستت میدی
- من اون شرکتو خودم ساختم نمتوتی این کارو کنی
+ حالا میبینیم
از اعصبانیت دستامو قفل کردم ، داشتم روانی میشدم ، اون شرکت تمام سرمایه منه ، لعنتییییی
رفتیم خونه من ..
- طبقه بالا در مشکی اونجا اتاق توعه
- صب که پاشدم صبحونم اماده باشه ، نافرمانی نکن
+ باشه
فقط گفت باشه و رفت بالا ... از این همه خون سرد بودنش حرصم در میومد
در یخچالو باز کردمو یه یچی خوردم داشتم میفرتم بالا اتاقم که از اتاقش صدای گریه میومد ...
درو باز کردمو رفتم داخل .....
همه مهمونا جم بودنوو دست میزدن ، شب که تموم شد بابام بهمو کشید کنار ...
+ باهاش مدارا کن اون زنته و این وضیفه توعه
- وظیفه ؟ مگ من خواستم
+ باید از محافظت کنی اگ ازت ناراحت بلشه شرکتتو از دستت میدی
- من اون شرکتو خودم ساختم نمتوتی این کارو کنی
+ حالا میبینیم
از اعصبانیت دستامو قفل کردم ، داشتم روانی میشدم ، اون شرکت تمام سرمایه منه ، لعنتییییی
رفتیم خونه من ..
- طبقه بالا در مشکی اونجا اتاق توعه
- صب که پاشدم صبحونم اماده باشه ، نافرمانی نکن
+ باشه
فقط گفت باشه و رفت بالا ... از این همه خون سرد بودنش حرصم در میومد
در یخچالو باز کردمو یه یچی خوردم داشتم میفرتم بالا اتاقم که از اتاقش صدای گریه میومد ...
درو باز کردمو رفتم داخل .....
۲.۳k
۰۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.