عنوان فیک همسر ساخته شده

📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده


---

یک ساعت گذشته بود.
۱۸ نخ سیگار روی زیرسیگاری نیمه‌پر، و چند لیوان شراب نیمه‌خالی روی میز باقی مانده بودند.
تهیونگ بالاخره حس کرد خشمش فروکش کرده… اما حالا جای خشم، چیزی سنگین‌تر روی شانه‌اش نشسته بود: پشیمانی.

تصویر سیلی که به صورت ات زده بود مدام جلوی چشمش می‌آمد…
و چشم‌های ترسیده یونا…
و اخم بی‌صدا و نگاه پر از سرزنش یون…

ساعت نزدیک ۳ صبح بود. سکوت عمارت سنگین بود و بوی دود سیگار هنوز در اتاقش پیچیده بود.
از جایش بلند شد، ژاکتش را پوشید و آرام از اتاق بیرون رفت.

راهروی طویل عمارت را رد کرد.
چند خدمتکار خم شده بودند تا تکه‌های لیوان شکسته را جمع کنند. تهیونگ لحظه‌ای ایستاد و فقط نگاهشان کرد، بعد بی‌صدا ادامه داد.

در اتاق یون را آهسته باز کرد.
پسر کوچکش با همان وقار همیشگی‌اش خوابیده بود، اما این بار کنار بالش، تفنگ چوبی جدیدش را گذاشته بود… انگار که می‌خواست در خواب هم آن را مراقبت کند.

اتاق بعدی، یونا.
پرنسس کوچولویش در خواب، عروسک پاندا را محکم بغل کرده بود. گونه‌هایش هنوز کمی سرخ بود، انگار پیش از خواب گریه کرده باشد.

اما اتاق آخر…
در را به آرامی باز کرد.
ات روی تخت خوابیده بود، اما هیچ بالش یا عروسکی را در آغوش نداشت. نگاه کوتاهی به چشمان نیمه‌بسته‌اش انداخت و فهمید که تا چند دقیقه پیش بیدار بوده و احتمالاً… گریه می‌کرده.

تهیونگ نفس عمیقی کشید.
همان‌جا، در سکوت نیمه‌شب، تصمیم گرفت فردا از دل همه‌شان در بیاورد.

برای یونا؟ سفارش یک کیک بزرگ و چند عروسک دخترانه رنگارنگ.
برای یون؟ چند تفنگ پلاستیکی و کلی کتاب‌های اصیل و خاص.
و برای ات… او می‌دانست همسرش با هرچیز کوچکی خوشحال می‌شود، اما این بار تصمیم داشت خودش شخصاً کاری کند که دوباره لبخند روی صورتش برگردد.
دیدگاه ها (۲)

---📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده📍 پارت جدید---صبح بود، نور کم‌...

---📜 عنوان فیک: همسر ساخته شده📍 پارت جدید---بعد از آن لحظه‌ی...

---ات با شنیدن صدای شکستن لیوان، یک قدم عقب رفت.چشم‌های تهیو...

📜 عنوان فیک: همسر ساخته شدهصبح روز بعد، یون با همان چهره‌ی آ...

پارت ۱۶۸

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط