نفرین شده پارت سی
#نفرین شده #پارت_سی
پریسا : باشه خب بگو کی همو ببینیم ؟
_هنوز نمیدونم خودم بهتون خبر میدم
پریسا : باشه خب اشکال نداره اگه با من کاری داشتی زنگ بزن بهم
_باشه مرسی ، کاری نداری دیگه قطع کنم ؟
پریسا : نه دیگه ، قربونت ، خداحافظ
_خداحافظ
قطع کردم و رو تخت دراز کشیدم و رفتم تو فکر حرفای بهار دیگه واقعا کشش نداشتم ، از فکر به آینده ی نامعلوم خسته شدم بلند شدم رفتم تو پذیرایی بهتر از یه گوشه نشستن و فکر کردن بیخود بود
رفتم و نشستم پیش بابا
بابا : حال دختر قشنگم چطوره ؟
لبخند زدم و گفتم : خوبم بابا جون شما چطوری ؟
بابا : هی میگذره دخترم
_انشالله که خوب بگذره
بابا لبخند زد و به تلویزیون خیره شد
مامان با سینی چایی اومد
مامان : به به پدر دختری نشستین پس من چی ؟
_شما هم بفرما مامان
مامان نشست و چایی رو گذاشت جلوی ما
مامان : خب الینا از درس و دانشگاه بگو چه خبر ؟، خوب پیش میره ؟
_خوبه مامان ، مثل همیشه میگذره
پارت سی 😍🥰 لایک و فالو یادتون نره ❤️🧡
پریسا : باشه خب بگو کی همو ببینیم ؟
_هنوز نمیدونم خودم بهتون خبر میدم
پریسا : باشه خب اشکال نداره اگه با من کاری داشتی زنگ بزن بهم
_باشه مرسی ، کاری نداری دیگه قطع کنم ؟
پریسا : نه دیگه ، قربونت ، خداحافظ
_خداحافظ
قطع کردم و رو تخت دراز کشیدم و رفتم تو فکر حرفای بهار دیگه واقعا کشش نداشتم ، از فکر به آینده ی نامعلوم خسته شدم بلند شدم رفتم تو پذیرایی بهتر از یه گوشه نشستن و فکر کردن بیخود بود
رفتم و نشستم پیش بابا
بابا : حال دختر قشنگم چطوره ؟
لبخند زدم و گفتم : خوبم بابا جون شما چطوری ؟
بابا : هی میگذره دخترم
_انشالله که خوب بگذره
بابا لبخند زد و به تلویزیون خیره شد
مامان با سینی چایی اومد
مامان : به به پدر دختری نشستین پس من چی ؟
_شما هم بفرما مامان
مامان نشست و چایی رو گذاشت جلوی ما
مامان : خب الینا از درس و دانشگاه بگو چه خبر ؟، خوب پیش میره ؟
_خوبه مامان ، مثل همیشه میگذره
پارت سی 😍🥰 لایک و فالو یادتون نره ❤️🧡
۷.۸k
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.