اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
ادامه پارت۱۵
رفتم بغ.لش دراز کشیدم بازوم درد میکرد یه کمم گشنمه بود ولی الان اگه چیزی بگم زیادی نگران میشه ولی بزار بگم گشنمه حداقل شکمم سیر شه
_میگما
+گشنته
_تو از کجا فهمیدی
+دیگه دیگه بیا غذا امادس تازه باید قبل مسکن غذا بخوری
بلند شد و رفت غذا رو گرم کنه یه لبخندی رو ل.بام نشست بدون اینکه بگم مسکن و غذا میخوام فهمید
+بیا غذا امادس
غذا رو خوردم بعدم مسکن بهم داد
_ا.ت بیا همه چی رو برات بگم خو.ن روی لباس مال کی بود و چطوری باعث جدایمون شد
+الان ! میخوای استراحت کنی بعد بگی.
_من خوبم بهتره الان همه چی رو بگن میدونم خودتم کنجکاوی
+باشه پس
_خب داستان از این قراره که....
شرط=۹لایک❤️، ۹کامنت🗨
دیدگاه ها (۳۰)

#اکسه_مافیا پارت ۱۵_داستان از این قراره که سه ماه پیش یکی از...

#اکسه_مافیا پارت۱۶ویو ا.ت با حرفای که زد تازه فهمیدم فقط من ...

#اکسه_مافیا پارت ۱۵ویو ا.ت با چیزی که دیدم سکته کردم کوک با ...

#اکسه_مافیا پارت ۱۴ویو کوک امروز قراره بلخره عملیات رو انجام...

#اکسه_مافیا پارت ۲۴ویو کوک ا.ت رفت یه آب به صورتش بزنه که به...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۱#

part21

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط