وانشات جوجه خبرنگار.پارت دوم:
وانشات جوجه خبرنگار.پارت دوم:
نکنه .. این عکسا هم .. اوه .. آره پسر .. اون روز که با هوسوک رفتیم کافی شاپ برای اینکه راجعبه پارت جدیدش
که من داشتم تنظیمش میکردم حرف بزنیم ، و اون عکسها گرفته شد ، این دختر رو پشت شیشه دیده بودم ..
لَنتی .. چطور یه جوجه خبرنگار میتونه اینجوری با زندگی یه ایدل بازی کنه .. بهرحال من باید ازش مطمئن
میشدم
دو سه روزی رو تو خیابونا چرخ زدم و اون دختر رو تحت نظر گرفتم
مطمئن بودم کار خودشه ، چون همیشه دنبالم بود
تا امروز ..
ساعتی میشه که اینجا وایسادم و اونم پشت سرم پارک کرده ..
منتظرم تا آفتاب غروب کنه
یه درس درست حسابی بهش میدم
از ماشین پیاده شدم و کالهمو کشیدم تا روی چشمام
در ماشین رو قفل کردم و راه افتادم .. مسیر مشخصی نداشتم و تو کوچه پس کوچه ها دنبال خلوت ترین جای
ممکن میگشتم .. و خب اون جوجه خبرنگار ِ مزاحم هم در حال تعقیبم بود
نم نم بارون رو حس میکردم و هوا یکم داشت سرد میشد
باالخره یه جای بی تردد پیدا کردم
سریع پیچیدم پشت دیوار و منتظرش شدم
سایهش رو که دیدم دستامو از جیبم دراوردم و پریدم سمتش
جلوی دهنشو گرفتم و کشیدمش پشت دیوار
دوربینش افتاد روی زمین و با یه لقد ، پرتش کردم دور تر از خودمون
به سختی داشت تقال میکرد
با یه دست ، دستاشو از پشت بهم پیچوندم و با یه دست جلوی دهنشو گرفتم
هولش دادم تو دیوار و خودم رو چسبوندم به پشتش
با صدای آروم و لحنی که خودمم حس کردم چقدررر وحشتناکه در گوشش گفتم : خب خب ببین کی افتاد تو
دام ، جوجهی مزاحم ما .. حاال دیگه برای دوتا اسکناس بیشتر ، عکسایی میندازی که ممکنه زندگی خیلی هارو
تباه کنه؟ این کارت عواقب خوبی نداشت کوچولو .. یونگی رو عصبی کردی خیلی عصبی کردی
دوباره شروع کرد به تقال کردن ولی من قصد نداشتم ولش کنم .. اون داشت باعث میشد سالها زحمتم هدر بره
با زانو به کمرش ضربه زدم
از درد پاهاش خم شد و از تقال افتاد
با این حال دستمو از رو دهنش برنداشتم
سعی کردم شلوارش رو از پاش دربیارم
صدایی تو سرم همش هشدار میداد که تمومش کنم .. ولی .. نه نمیتونستم
آره این یه تجاوز بود
شاید من از شدت عصبانیت عقلم رو از دست داده باشم
به هرحال چیزی نمیتونست متوقفم کنه
کمی خودم رو جلو کشیدم ، چسبیدم بهش ، همه چیز اماده بود برای شروع کار وحشتناکم ، فقط باید کمی فشار
میوردم ، سعی داشت جیغ بکشه ولی صداش بین دستم خفه میشد
دستم خیس شد ..
لنتی ..
نکنه .. این عکسا هم .. اوه .. آره پسر .. اون روز که با هوسوک رفتیم کافی شاپ برای اینکه راجعبه پارت جدیدش
که من داشتم تنظیمش میکردم حرف بزنیم ، و اون عکسها گرفته شد ، این دختر رو پشت شیشه دیده بودم ..
لَنتی .. چطور یه جوجه خبرنگار میتونه اینجوری با زندگی یه ایدل بازی کنه .. بهرحال من باید ازش مطمئن
میشدم
دو سه روزی رو تو خیابونا چرخ زدم و اون دختر رو تحت نظر گرفتم
مطمئن بودم کار خودشه ، چون همیشه دنبالم بود
تا امروز ..
ساعتی میشه که اینجا وایسادم و اونم پشت سرم پارک کرده ..
منتظرم تا آفتاب غروب کنه
یه درس درست حسابی بهش میدم
از ماشین پیاده شدم و کالهمو کشیدم تا روی چشمام
در ماشین رو قفل کردم و راه افتادم .. مسیر مشخصی نداشتم و تو کوچه پس کوچه ها دنبال خلوت ترین جای
ممکن میگشتم .. و خب اون جوجه خبرنگار ِ مزاحم هم در حال تعقیبم بود
نم نم بارون رو حس میکردم و هوا یکم داشت سرد میشد
باالخره یه جای بی تردد پیدا کردم
سریع پیچیدم پشت دیوار و منتظرش شدم
سایهش رو که دیدم دستامو از جیبم دراوردم و پریدم سمتش
جلوی دهنشو گرفتم و کشیدمش پشت دیوار
دوربینش افتاد روی زمین و با یه لقد ، پرتش کردم دور تر از خودمون
به سختی داشت تقال میکرد
با یه دست ، دستاشو از پشت بهم پیچوندم و با یه دست جلوی دهنشو گرفتم
هولش دادم تو دیوار و خودم رو چسبوندم به پشتش
با صدای آروم و لحنی که خودمم حس کردم چقدررر وحشتناکه در گوشش گفتم : خب خب ببین کی افتاد تو
دام ، جوجهی مزاحم ما .. حاال دیگه برای دوتا اسکناس بیشتر ، عکسایی میندازی که ممکنه زندگی خیلی هارو
تباه کنه؟ این کارت عواقب خوبی نداشت کوچولو .. یونگی رو عصبی کردی خیلی عصبی کردی
دوباره شروع کرد به تقال کردن ولی من قصد نداشتم ولش کنم .. اون داشت باعث میشد سالها زحمتم هدر بره
با زانو به کمرش ضربه زدم
از درد پاهاش خم شد و از تقال افتاد
با این حال دستمو از رو دهنش برنداشتم
سعی کردم شلوارش رو از پاش دربیارم
صدایی تو سرم همش هشدار میداد که تمومش کنم .. ولی .. نه نمیتونستم
آره این یه تجاوز بود
شاید من از شدت عصبانیت عقلم رو از دست داده باشم
به هرحال چیزی نمیتونست متوقفم کنه
کمی خودم رو جلو کشیدم ، چسبیدم بهش ، همه چیز اماده بود برای شروع کار وحشتناکم ، فقط باید کمی فشار
میوردم ، سعی داشت جیغ بکشه ولی صداش بین دستم خفه میشد
دستم خیس شد ..
لنتی ..
۱۲.۰k
۰۸ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.