ازدواج اجباری~♡~پارت۸
ازدواج اجباری~♡~پارت۸
راوی ویو:
خلاصه که ته و رونا پشماشون ریخته بود و باورشون نمیشد قراره همو تحمل کنن
ته ویو:
با رونا اومدیم بیرون تو ماشین نشستیم
ته:باورم نمیشه قرار ۲ ساااال تحملت کنم
رونا:انگار من خیلی خوشم میاد همش با تو روبرو شم
ته:از خداتم باشه
رونا:هوفف خب ببین قبل از اینکه بریم خرید باید چند تا قانون بهت بگم که باید رعایت کنی
ته:من باید بهت بگما نه تو
رونا :نخیر حالا مو به مو گوش کن اولن تو کار هم دخالت نمیکنیم دومن هرکاری خواستم یا چیزی خواستم باید انجام بدی سومن پیش بقیه باید مث زوجا باشیم چهارمن بدون اجازه بهم دست نمیزنی پنجمن هم نداریم
ته:یا خدا اروم دختر..باشه قبوله
رونا:افرین
ته:حالا نوبت منه قانونام رو بگم
رونا:هوفف خب..بگو
ته:اولن با کارم کار نداری دومن من خودم دوست دختر دارم و رابطمون قرار نیست تموم شه و نباید تو کارامون دخالت کنی سومن ممکنه همیشه پیشت نباشم پس نباید غُر بزنی چهارمن انتظار نداشته باش مث دوست باهات رفتار کنم
رونا:دوست اونم منو تو؟هه عمرا ما دشمنیم
ته:دقیقا..حالا بریم بازار
رونا:اوهوم بریم
۱۳ مین بعد:
ته ویو:
ماشین رو پارک کردم و با رونا رفتم پاساژ
ته:اول چی بگیریم
رونا:بنظرم اول لباس ها رو بگیریم
ته:باش....بیا بریم اون مغازه
رونا:اوم بریم
رفتیم تو مغازه
ته:سلام
رونا:سلام
(فروشنده رو با٪نشون میدم)
٪سلام خیلی خوش اومدید
ته و رونا:ممنون
٪عروسی دارید
رونا:بله
٪چه لباس عروسی مد نظرتونه
رونا:یه لباس شیک و ساده نمیخوام خیلی شلوغ باشه
٪بله بفرمایید این طرف
رونا چند تا لباس عروس انتخاب کرد و رفت پرو کنه منم رو مبل نشستم وچشمم به مجله خورد شرکت ما بود بر داشتم و داشتم نگا میکردم که رونا اومد چقد خوشگل شده بود لباس عروس تو تنش نشسته بود..اون کمر باریکلا پسر چیمیگی تو سعی کردم نشون ندم
رونا:چطوره
ته:خوبه بنظرم اگه میخوای باز پرو کن
رونا:راستش از این خوشم اومده
ته:خوبه پس بریم حساب کنیم
رونا:عاعا تو که لباس نگرفتی
ته:من یچیزی میپوشم حالا
رونا:نمیشه
رفت طرف رگالا
رونا:اینو ببین چقد خوشگله
ته:اوم
رونا:بیا برو پرو کن
ته:هوفف باشه
رفتم پرو کردم رونا خوشش اومد بعد رفتیم اکسسوری و.....گرفتیم و رفتم رونا رو رسوندم خونه و رفتم خونه شام و خوردیم و خلاصه که خوابیدم😬
رونا ویو:
خرید کردیم و رفتیم خونه خودمون و خوابیدم🤗🥲
.........
حمایت یادت نره بیب🍒🍾😙😙
راوی ویو:
خلاصه که ته و رونا پشماشون ریخته بود و باورشون نمیشد قراره همو تحمل کنن
ته ویو:
با رونا اومدیم بیرون تو ماشین نشستیم
ته:باورم نمیشه قرار ۲ ساااال تحملت کنم
رونا:انگار من خیلی خوشم میاد همش با تو روبرو شم
ته:از خداتم باشه
رونا:هوفف خب ببین قبل از اینکه بریم خرید باید چند تا قانون بهت بگم که باید رعایت کنی
ته:من باید بهت بگما نه تو
رونا :نخیر حالا مو به مو گوش کن اولن تو کار هم دخالت نمیکنیم دومن هرکاری خواستم یا چیزی خواستم باید انجام بدی سومن پیش بقیه باید مث زوجا باشیم چهارمن بدون اجازه بهم دست نمیزنی پنجمن هم نداریم
ته:یا خدا اروم دختر..باشه قبوله
رونا:افرین
ته:حالا نوبت منه قانونام رو بگم
رونا:هوفف خب..بگو
ته:اولن با کارم کار نداری دومن من خودم دوست دختر دارم و رابطمون قرار نیست تموم شه و نباید تو کارامون دخالت کنی سومن ممکنه همیشه پیشت نباشم پس نباید غُر بزنی چهارمن انتظار نداشته باش مث دوست باهات رفتار کنم
رونا:دوست اونم منو تو؟هه عمرا ما دشمنیم
ته:دقیقا..حالا بریم بازار
رونا:اوهوم بریم
۱۳ مین بعد:
ته ویو:
ماشین رو پارک کردم و با رونا رفتم پاساژ
ته:اول چی بگیریم
رونا:بنظرم اول لباس ها رو بگیریم
ته:باش....بیا بریم اون مغازه
رونا:اوم بریم
رفتیم تو مغازه
ته:سلام
رونا:سلام
(فروشنده رو با٪نشون میدم)
٪سلام خیلی خوش اومدید
ته و رونا:ممنون
٪عروسی دارید
رونا:بله
٪چه لباس عروسی مد نظرتونه
رونا:یه لباس شیک و ساده نمیخوام خیلی شلوغ باشه
٪بله بفرمایید این طرف
رونا چند تا لباس عروس انتخاب کرد و رفت پرو کنه منم رو مبل نشستم وچشمم به مجله خورد شرکت ما بود بر داشتم و داشتم نگا میکردم که رونا اومد چقد خوشگل شده بود لباس عروس تو تنش نشسته بود..اون کمر باریکلا پسر چیمیگی تو سعی کردم نشون ندم
رونا:چطوره
ته:خوبه بنظرم اگه میخوای باز پرو کن
رونا:راستش از این خوشم اومده
ته:خوبه پس بریم حساب کنیم
رونا:عاعا تو که لباس نگرفتی
ته:من یچیزی میپوشم حالا
رونا:نمیشه
رفت طرف رگالا
رونا:اینو ببین چقد خوشگله
ته:اوم
رونا:بیا برو پرو کن
ته:هوفف باشه
رفتم پرو کردم رونا خوشش اومد بعد رفتیم اکسسوری و.....گرفتیم و رفتم رونا رو رسوندم خونه و رفتم خونه شام و خوردیم و خلاصه که خوابیدم😬
رونا ویو:
خرید کردیم و رفتیم خونه خودمون و خوابیدم🤗🥲
.........
حمایت یادت نره بیب🍒🍾😙😙
۷.۸k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.