تهیونگ ابرو بالا انداخت و سمتش نگاه کرد مین جی حسودی می

تهیونگ ابرو بالا انداخت و سمتش نگاه کرد: مین جی حسودی می‌کنی
مین جی حرصی خندید : من و حسادت .. نه بریم پایین .. ؟
تهیونگ: کار دارم
مین جی : بزار برای بعد بریم زود باش دیگه
تا تهیونگ حرفی را بیان میکرد مین جی محکم بازو اش را اسیر گرفت سپس به دنبال خودش کشاند راهی شد سپس گنگ به اطراف خیره زمزمه کرد. : من خانم این خونه هستم
تهیونگ همراهش قدمی می‌گذاشت همانند آروم گفت : تو داری حسودی می‌کنی ولی نمی‌دونم به چی هانگول ..
مین جی تند لب باز کرد ولی بوق مانندی به گوشش خورد تند گوشی اش را به دست آورد سپس گیچ به صفحه گوشی خیره شد
تهیونگ: کیه ؟
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۱ (。☬⁠。⁠)⁩ می...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۲ (。☬⁠。⁠)⁩هوا...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۰ (。☬⁠。⁠)⁩جلو...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۹۹ (。☬⁠。⁠)⁩پایا...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۷داد زد و چشم به هانگول دوخت .. ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط