تهیونگ ابرو بالا انداخت و سمتش نگاه کرد مین جی حسودی می
تهیونگ ابرو بالا انداخت و سمتش نگاه کرد: مین جی حسودی میکنی
مین جی حرصی خندید : من و حسادت .. نه بریم پایین .. ؟
تهیونگ: کار دارم
مین جی : بزار برای بعد بریم زود باش دیگه
تا تهیونگ حرفی را بیان میکرد مین جی محکم بازو اش را اسیر گرفت سپس به دنبال خودش کشاند راهی شد سپس گنگ به اطراف خیره زمزمه کرد. : من خانم این خونه هستم
تهیونگ همراهش قدمی میگذاشت همانند آروم گفت : تو داری حسودی میکنی ولی نمیدونم به چی هانگول ..
مین جی تند لب باز کرد ولی بوق مانندی به گوشش خورد تند گوشی اش را به دست آورد سپس گیچ به صفحه گوشی خیره شد
تهیونگ: کیه ؟
مین جی حرصی خندید : من و حسادت .. نه بریم پایین .. ؟
تهیونگ: کار دارم
مین جی : بزار برای بعد بریم زود باش دیگه
تا تهیونگ حرفی را بیان میکرد مین جی محکم بازو اش را اسیر گرفت سپس به دنبال خودش کشاند راهی شد سپس گنگ به اطراف خیره زمزمه کرد. : من خانم این خونه هستم
تهیونگ همراهش قدمی میگذاشت همانند آروم گفت : تو داری حسودی میکنی ولی نمیدونم به چی هانگول ..
مین جی تند لب باز کرد ولی بوق مانندی به گوشش خورد تند گوشی اش را به دست آورد سپس گیچ به صفحه گوشی خیره شد
تهیونگ: کیه ؟
- ۲.۹k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط