متعلق به او

متعلق به او:
#part:19
_شاید چون خیلی از من بهتری
+نباید هرکسی رو بالاتر از خودت بدونی کوک....من دوست دارم
کوک تعجب کرده بود
_م ما نمی‌تونیم باهم باشیم
+چرا؟چون از خانواده فقیری؟من از بین اون همه پسر پولدار چشم هیز تویه چشم پاک رو انتخاب کردم من که خودم پولدار نیستم بابام مقامش بالاست
_نمیخوام پیشت شرمنده بشم
+بیخیال کوک چه شرمنده ای من خیلی ساده و واقعی عشقمو بهت اعتراف کردم...تو دوسم نداری؟
کوک سرشو پایین گرفت و سکوت کرد
+فهمیدم
سئول خواست برگرده بره که کوک رفت و جلوش وایساد و یه بوسه عاشقانه رو شروع کرد دستشو رو گونه دخترک گذاشت و به ولع می‌بوسید سئول هم همراهی میکرد لباشو رو آروم کشید برد کنار دماغ و گونه سئول بعد ازش جدا شد
_تو فقط دوسم داری ولی من عاشقتم پارک سئول
سئول خنده آرومی کرد چتر رو از سئول گرفت
×میری؟
_آره توهم برو خیلی بهت زحمت دادم
×این چه حرفیه تو مثل داداش من میمونی
هردو همو بغل کردن و مسیرشون رو تغییر دادن بارون دیگه بند اومده بود کوک چتر رو بست با دیدن ماشین تعجب کرد
_ماشین آوردی؟
+از بابام کش رفتم نمی‌خواستی که پیاده بریم؟
......
کوک سه روز بیشتر از رئیسش اجازه مرخصی گرفت بخاطر مادرش پس تو این سه روز داشت نقاشی که کشیده بود رو کامل میکرد و سئول هم با غذاهایی که درست میکرد میرفت خونش امشب هم مثل همیشه سئول واسه کوک غذا درست میکرد پاستا درست کرده بود با رامیون تند اونارو تویه سبد در دار گذاشت آماده شد و رفت از عمارت بیرون
...کجا میرید خانوم
+سویچ ماشین رو بده
...بفرمایید
بادیگارد سویچه ماشین رو داد و راه افتاد
کوک داشت دستاش رو میشست که زنگ در خورد یعنی کی میتونست باشه از دستشویی بیرون اومد و به طرف در رفت بازش کرد با دیدن سئول لبخندی زد
_سئول
+سلام
_بیا تو هوا سرده
دخترک اومد تو و بوسه ای رو گونه پسرک زد و رفت و رو مبل نشست و سبد غذا رو رو میز گذاشت
_وایسا ببینم چی آوردی دوباره برام؟
+نمی‌دونستم چی دوست داری از طرفی نمی‌خواستم تنهایی غذا بخورم
_زحمت کشیدی عزیزم
سئول سبد رو باز کرد و بسته ها غذا رو رو میز گذاشت
_واو چیکار کردی خوشگلم
دیدگاه ها (۲)

متعلق به او:#part20شروع کردن به غذا خوردن کوک به طرف یخچال خ...

متعلق به او:#part21....ای احمق فلش گوشیت واسه چی روشنه؟کوک ا...

متعلق به او:#part18کوک استرس داشت تو راه رو بیمارستان راه می...

متعلق به او:#part17کوک موهاشو کمی بهم ریخت چون قهوه سر رفته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط