پارت 117

روی صندلی نشسته بودم که یه دکتر از اتاق جیمین بیرون اومد. سریع بلند شدم و
گفتم:
ت: دکتر وضعیتش چه طوره؟
دکتر: سطح هوشیاریشون هنوز پایینه.
دلم ریخت و لب زدم.
ت:میتونم ببینمش؟
سری تکون داد.
دکتر: بله فقط باید پروتکل رعایت کنید.
ت: باشه.
دکتر:با من بیاید تا فرم مورد نظر بدم بپوشید.
دنبالش راه افتادم و وارد یه اتاق شدیم. در یه کمد باز کرد و یه سری
لباس آبی در اورد
دکتر: اینارو بپوشید بعد بیاید تا دستاتون رو زد عفونی کنم.
رفت بیرون که شروع کردم لباسم عوض کردم و روبهروی آینه موهام رو
داخل کاله فرستادم. بعد از مطمئن شدن از اتاق بیرون اومدم دکتر پشت
در منتظرم بود.
دکتر: اون اتاق.
به اتاقی که اشاره کرد که نگاهی انداختم و رفتم سمت اتاق و وارد شدم
چندتا پرستار بودن که یکیشون کنار یه لوله که ماده قرمز رنگی داشت
دست میشست.
ت:ببخشید من کجا دستام زد عفونی کنم؟
پرستار: اینجا.
کاری که گفت انجام دادم.
دست سردش رو محکم توی دستم فشردم
ت: نامرد شدی جیمین؟ نمیخوای به هوش بیای؟
با غصه و اشکای آماده ریختن دستمو گذاشتم روی شکمم.
ت: جیمین، فندقت رفت، بچهمون رفت.
و زدم زیر گریه.
ت: تو که قول دادی هیچ وقت ولم نکنی!
با دلخوری ادامه دادم:
ت: اما الان چی؟! واقعاً که جیمین!
لبخند تلخی زدم.
دیدگاه ها (۱۷)

پارت 118

پارت 119

پارت 116

پارت 115

شوهر دو روزه. پارت۸۶

شوهر دو روزه پارت۸۳

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط