سناریو درخواستی

سناریو درخواستی:
وقتی برای اولین بار تو رو دیدن و عاشق شدن :
هیونگ لاین

کیم نامجون: به موزه رفته بود و داشت کوزه تاریخی که توی حصار شیشه ای بود رو نگاه میکرد که متوجه تو شد. تو هم از اون ور حصار شیشه‌ای داشتی کوزه رو نگاه میکردی. نگاهتون توی هم گره خورد. بعد از مدتی به خودتون اومدید. روبه روت اومد و با لحن مهربونی گفت : سلام کیم نامجون هستم و شما؟ گفتی میدونم اقای کیم همه شما رو میشناسن . خندید و گفت : درسته خودت رو معرفی کردی و دستت رو دراز کردی. دستت رو گرفت و فشرد و همزمان گفت : از اشنای با شما خوشبختم. افتخار میدید با هم موزه رو تماشا کنیم؟

کیم سوکجین: توی مرکز خرید برای اولین بار تو رو دید. به طور اتفاقی لباساتون ست بود، طوری که هرکی نمیدونست فکر میکرد زوج باشید. وسط پاساژ اون اول تو رو دید و لبخند گشادی زد و به طرفت اومد. داشتی مغازه ها رو نگاه میکردی که صداش رو پشت سرت شنیدی: ببخشید. سرت رو برگردوندی و گفتی بله؟ وقتی دیدیش تعظیم کردی و گفتی: ایگو شما جین نیستید؟ خندید و گفت : خودم هستم . اسم شما چیه؟ خودت رو معرفی کردی که گفت : وایی چه اسم زیبایی درست مثل چهرتون. سرخ شدی. کیوتی زیر لب گفت و ادامه داد : یه فنجون قهوه مهمون من میشید؟

مین یونگی: شنیده بود یه اهنگساز جدید وارد کمپانی شده. یه روز که توی استودیوش روی صندلی نشسته بود صدای پیانویی رو شنید. از استودیو خارج شد و به سمت اتاق ضبط رفت. در اتاق رو که باز کرد تو رو در حالی که داشتی پیانو میزدی دید. وقتی اهنگت تموم شد صدای دستی از پشت سرت شنیدی. برگشتی و زمانی که دیدیش برق سه فاز از سرت پرید. هول زده بلند شدی تعظیم کردی و سلام کردی. جواب سلامت رو داد و گفت : شنیده بودم که اهنگساز جدیدی به کمپانی اومده، اما نمیدونستم با استعداد و زیبا باشه. خجالت کشیدی و گفتی: ممنونم اقای مین. به طرفت اومد و گفت : پس یه اهنگ همکاری بدیم بیرون؟

جانگ هوسوک: به عنوان یه خواننده سولو توی بیگ هیت دبیو کرده بودی و اون معلم رقصت بود. اولین بار تو رو دید مدام تمرکزش رو از دستت میداد و دوباره بهت حرکت رقص رو یاد میداد. یه روز رقص خیلی سختی برای اهنگت انتخاب شد. اون روز تا اخر شب تمرین کردید. اما هنوز توی قسمت چرخش مشکل داشتی پس بهش گفتی: اقای جانگ ممکنه ببینید مشکلم توی این قسمت چیه؟ با لبخند قبول کرد. کل رقص رو از اول تا اخر رفتی ولی موقع چرخش اخر پات پیچ خورد. چشمات رو باز کردی و با صورت هوسوک رو به رو شدی که بهت خیره شده. کمی بعد متوجه موقعیت تون شدید اون در حالی که کمرت رو گرفته بود از افتادنت جلوگیری کرد. جدا شدید. تک سرفه الکی کرد و گفت: میخوای برای اینکه چرخش رو درست بری خودم پارتنر رقصت بشم؟
دیدگاه ها (۱۲)

سناریو درخواستی :وقتی برای اولین بار تو رو دیدن و عاشق شدن. ...

سناریو درخواستی:وقتی اختلاف سنی تون زیاده. کیم نامجون: خب رو...

سناریو : وقتی قرار میزارید اما یه شب متوجه میشی مافیا هستن و...

سناریو درخواستی : وقتی قرار میزارید اما یه شب متوجه میشی ماف...

اگه بهشون سیلی بزنی✨چویا☆این روزا دیگه خیلی زیاد مس'ت میکرد ...

چندپارتی☆p.2نفست برید.دست‌هات لرزید.اشک‌هات با هق‌هق قاطی شد...

پارت ۴ تو آماده کردن ناهار داشتی کمک میکردی که زنگ خونه خور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط