پدرخوانده:)
پدرخوانده:)
پارت ²
_بلی
ات ویو
چییی؟ واقعا مننن؟...باورم نمیشههه بالاخره توسط یکی از اینجا میرممم یوهووو یوهوووو
& چشم.....ات برو زود وسایلهات رو جمع کن
+ چشمم
ات ویو
سریع وسایلم رو جمع کردم و به پایین برگشتم که دیدم یهو جیمین اومد پایین..
$ سلام بیبی( دم گوشش ات )
+ خفه شو ( دم گوشش)
$چشممم( بلند جوری که همه بشنون)
& جیمین زود برو تو اتاقت( داد )
$ ها؟ واقعا میخواین این حرو*مزاده رو ببرین؟ ( یه مشت زد تو شکم ات )
+ آییی
_ ( محکم تو صورت جیمین مشت زد ) اشغالل
& ا..آقای جئون
_ ات حالت خوبه؟
+ جئون جونگکوک؟! تویی؟ سهام دار بزرگ کشور؟
_ بدو باید بریم بیمارستان..
& آقای جئون...وایسین ما میریم دفتر بهداشت اونحا کار های لازم رو میکنن
_ آها باشه.
کوک ویو
وقتی ات رو بردن پیش دکتر همونجا رفتم یقهی اون پسرهی آشغال رو گرفتم و چسبوندمش به دیوار.
_ فک کردی داری چیکار میکنی هان؟!
$ هووف واقعا اون زنیکه گاو ارزشش رو ندا...
_ ( با مشت زد توی صورتش )
خوشتون اومدد؟🎧💋
پارت ²
_بلی
ات ویو
چییی؟ واقعا مننن؟...باورم نمیشههه بالاخره توسط یکی از اینجا میرممم یوهووو یوهوووو
& چشم.....ات برو زود وسایلهات رو جمع کن
+ چشمم
ات ویو
سریع وسایلم رو جمع کردم و به پایین برگشتم که دیدم یهو جیمین اومد پایین..
$ سلام بیبی( دم گوشش ات )
+ خفه شو ( دم گوشش)
$چشممم( بلند جوری که همه بشنون)
& جیمین زود برو تو اتاقت( داد )
$ ها؟ واقعا میخواین این حرو*مزاده رو ببرین؟ ( یه مشت زد تو شکم ات )
+ آییی
_ ( محکم تو صورت جیمین مشت زد ) اشغالل
& ا..آقای جئون
_ ات حالت خوبه؟
+ جئون جونگکوک؟! تویی؟ سهام دار بزرگ کشور؟
_ بدو باید بریم بیمارستان..
& آقای جئون...وایسین ما میریم دفتر بهداشت اونحا کار های لازم رو میکنن
_ آها باشه.
کوک ویو
وقتی ات رو بردن پیش دکتر همونجا رفتم یقهی اون پسرهی آشغال رو گرفتم و چسبوندمش به دیوار.
_ فک کردی داری چیکار میکنی هان؟!
$ هووف واقعا اون زنیکه گاو ارزشش رو ندا...
_ ( با مشت زد توی صورتش )
خوشتون اومدد؟🎧💋
۸۴۶
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.