خشن ترین مافیا❥
خشن ترین مافیا❥
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟔»
چند روز بعد
ا/ت : انگار خودم و گم کرده بودم تک و تنها بودم هنوز تو هتل میموندم دوری از تهیونگ برام خیلی سخت بود نمیخواستم برگردم پیشش اون بچم... نه... بچه خودمون و کشت
2 روز بعد
ا/ت : تصمیم گرفتم خودم و جمع کنم رفتم به یک بار بزرگ بازش خیلی بزرگ بود یعنی باکلاس بود تصمیم گرفتم رقاصش بشم رفتم
رفتم با صاحب بار حرف زدم اسم صاحب بار یونگی بود
10 روز بعد
ا/ت : الان چند روز میگزره و من تو این ده روز شدم رقاص وقتی بار باز میشه همه اسم من و میارن و میخوان من بیام اجرا کنم تمام بزرگان کره و کله گنده ها و مافیا ها خلاصه..... همه من و تماشا میکردند دلم میخواست تهیونگم یک باز بیاد و ببینه بدون اونم میتونم
ساعت 10 شب
ا/ت : اجرام شروع شد لباس سکسی رقص و پوشیدم و رفتم رو صحنه و اهنگ و پخش کردن شروع کردم به رقصیدن همه برام پول میریختن اجرا تموم شد میکروفون و گرفتم دستم و یکم حرف زدم
خلاصه تموم شد از رو صحنه امدم پایین و رفتم یک نوشیدنی گرفتم خنک خوردم میخواستم برم که یونگی صدام زد
یونگی : ا/ت بیا پیش ما بشین
یونگی کنار چند تا مرد دور یک میز نشسته بود
رفتم کنارشون نشستم
یونگی : اجرات عالی بود دختر
ا/ت : ممن......
حرفم با چیزی که دیدم قطع شد اون....اون.... تهیونگ بود رو به روم نشسته بود با اون کت و شلوار سیاهش مو هاش و داده بود بالا یک پاش رو اون یکی پاش بود دستاشم دو طرف صندلی گذاشته بود
تهیونگ : چه خبر ا/ت
ا/ت : سعی کردم عادی رفتار کنم
ا/ت : سلامتی اقای تهیونگ
یونگی : شما دوتا همدیگه و میشناسین
تهیونگ : میشناسیم؟؟؟ بهشون نگفتی که ما ز...
ا/ت : ما دوست های قدیمی بودیم
یونگی : اها
یونگی دستش و گذاشت دور کمرم و خودش و بهم چسبوند
یونگی : خوب بزار ا/ت و کامل بهت معرفی کنم ا/ت رقاص اینجاست همونطور که دیدی عالی اجرا می کنه و نون منم بخاطرش خوب تو روغنه
تهیونگ : عجب پس بزار یک شب به منم سرویس بده........
ادامه دارد.............
راستی شرمنده پرش زمانی ها انقد زیاد بود😐😂
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟔»
چند روز بعد
ا/ت : انگار خودم و گم کرده بودم تک و تنها بودم هنوز تو هتل میموندم دوری از تهیونگ برام خیلی سخت بود نمیخواستم برگردم پیشش اون بچم... نه... بچه خودمون و کشت
2 روز بعد
ا/ت : تصمیم گرفتم خودم و جمع کنم رفتم به یک بار بزرگ بازش خیلی بزرگ بود یعنی باکلاس بود تصمیم گرفتم رقاصش بشم رفتم
رفتم با صاحب بار حرف زدم اسم صاحب بار یونگی بود
10 روز بعد
ا/ت : الان چند روز میگزره و من تو این ده روز شدم رقاص وقتی بار باز میشه همه اسم من و میارن و میخوان من بیام اجرا کنم تمام بزرگان کره و کله گنده ها و مافیا ها خلاصه..... همه من و تماشا میکردند دلم میخواست تهیونگم یک باز بیاد و ببینه بدون اونم میتونم
ساعت 10 شب
ا/ت : اجرام شروع شد لباس سکسی رقص و پوشیدم و رفتم رو صحنه و اهنگ و پخش کردن شروع کردم به رقصیدن همه برام پول میریختن اجرا تموم شد میکروفون و گرفتم دستم و یکم حرف زدم
خلاصه تموم شد از رو صحنه امدم پایین و رفتم یک نوشیدنی گرفتم خنک خوردم میخواستم برم که یونگی صدام زد
یونگی : ا/ت بیا پیش ما بشین
یونگی کنار چند تا مرد دور یک میز نشسته بود
رفتم کنارشون نشستم
یونگی : اجرات عالی بود دختر
ا/ت : ممن......
حرفم با چیزی که دیدم قطع شد اون....اون.... تهیونگ بود رو به روم نشسته بود با اون کت و شلوار سیاهش مو هاش و داده بود بالا یک پاش رو اون یکی پاش بود دستاشم دو طرف صندلی گذاشته بود
تهیونگ : چه خبر ا/ت
ا/ت : سعی کردم عادی رفتار کنم
ا/ت : سلامتی اقای تهیونگ
یونگی : شما دوتا همدیگه و میشناسین
تهیونگ : میشناسیم؟؟؟ بهشون نگفتی که ما ز...
ا/ت : ما دوست های قدیمی بودیم
یونگی : اها
یونگی دستش و گذاشت دور کمرم و خودش و بهم چسبوند
یونگی : خوب بزار ا/ت و کامل بهت معرفی کنم ا/ت رقاص اینجاست همونطور که دیدی عالی اجرا می کنه و نون منم بخاطرش خوب تو روغنه
تهیونگ : عجب پس بزار یک شب به منم سرویس بده........
ادامه دارد.............
راستی شرمنده پرش زمانی ها انقد زیاد بود😐😂
۳۴.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.