منطقه ممنوعه عشق
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:7
جونگکوک:فک کنم پ ر ی و د شدی چون دامنت لکه خورده!
چشام گرد شد.
ات:ع...ع..عااا خ...خو برو بی...بیرون.
جونگکوک:پ د داری؟
ات:ا..اره...نه چیز تو کیفم همی...همیشه دارم.
جکونگکوک:اوک.
بیرون رفت که دستمو سمت کیفم بردم و یه پ د برداشتم.
بعد جاگذاری مناسب درو باز کردم که کتشو داد بهم.
جونگکوک:اینو دور ک م ر ت ببند فردا برام یکی بخر.
ات:مگه من پول مفت دارم؟
کتشو کشید و گفت:
جونگکوک:منم کت مفت ندارم.
ازش گرفتمو گفتم:
ات:خب باشه.
دور ک م ر م پیچیدم و کیفمو برداشتم خیلی خجالت میکشیدم توچشای جونگکوک نگاه کنم.
اینقدر بهش زور گفتم بعد اون بهم لطف کرد هی.
بیرون اومدم خاستم برم که دستمو گرفت.
جونگکوک:یه تشکر کوچیک نمیکنی؟
ات:خب چی میخای؟
جونگکوک:مثلا امشب شام دعوتم کنی یه رستوران.
با این حرفش پقی زدم زیر خنده.
ات:من؟تو؟رستوران؟اونم برا شب؟
جونگکوک:خب اره.
ات:عزیزم یه دور برو مغزت شست و شو بده من عاشق چش ابروی کجتم ببرمت رستوران؟
جونگکوک:خب اگه بقیه فهمیدن چیز شدی تقصیر من نیس.
خاست بره که گفتم:
ات:باشه بابا وا بده فقط.
جونگکوک:شمارتو دارم بهت پیم میدم ادرسو وقتو بگو!
ات:باش...
وایسا وایسا چیییی؟؟؟شمارمو داری؟کدوم زلیل مرده ای شمارمو داده تویه پاپتی؟
تک خنده ای کردو گفت:
جونگکوک:شماره کل دانشگاه دارم گلم تو میتونی آخرین نفری باشی که برای ابراز علاقه بهت زنگ بزنم.
ات:ایششش خب باشه پیم بده.
بعد ازش دور شدم.
خدایی این خدای اعتماد به سقف بود.
نکه خودش میتونست اولین نفر برای من باشه!
به خر نشونش بدی توفم نمیکنه تو صورتش.
مردک از خود راضی.
رو صندلی کنار کلاس نشستم که بعد یک ربع زنگ خورد و همه بیرون اومدن.
پارت:7
جونگکوک:فک کنم پ ر ی و د شدی چون دامنت لکه خورده!
چشام گرد شد.
ات:ع...ع..عااا خ...خو برو بی...بیرون.
جونگکوک:پ د داری؟
ات:ا..اره...نه چیز تو کیفم همی...همیشه دارم.
جکونگکوک:اوک.
بیرون رفت که دستمو سمت کیفم بردم و یه پ د برداشتم.
بعد جاگذاری مناسب درو باز کردم که کتشو داد بهم.
جونگکوک:اینو دور ک م ر ت ببند فردا برام یکی بخر.
ات:مگه من پول مفت دارم؟
کتشو کشید و گفت:
جونگکوک:منم کت مفت ندارم.
ازش گرفتمو گفتم:
ات:خب باشه.
دور ک م ر م پیچیدم و کیفمو برداشتم خیلی خجالت میکشیدم توچشای جونگکوک نگاه کنم.
اینقدر بهش زور گفتم بعد اون بهم لطف کرد هی.
بیرون اومدم خاستم برم که دستمو گرفت.
جونگکوک:یه تشکر کوچیک نمیکنی؟
ات:خب چی میخای؟
جونگکوک:مثلا امشب شام دعوتم کنی یه رستوران.
با این حرفش پقی زدم زیر خنده.
ات:من؟تو؟رستوران؟اونم برا شب؟
جونگکوک:خب اره.
ات:عزیزم یه دور برو مغزت شست و شو بده من عاشق چش ابروی کجتم ببرمت رستوران؟
جونگکوک:خب اگه بقیه فهمیدن چیز شدی تقصیر من نیس.
خاست بره که گفتم:
ات:باشه بابا وا بده فقط.
جونگکوک:شمارتو دارم بهت پیم میدم ادرسو وقتو بگو!
ات:باش...
وایسا وایسا چیییی؟؟؟شمارمو داری؟کدوم زلیل مرده ای شمارمو داده تویه پاپتی؟
تک خنده ای کردو گفت:
جونگکوک:شماره کل دانشگاه دارم گلم تو میتونی آخرین نفری باشی که برای ابراز علاقه بهت زنگ بزنم.
ات:ایششش خب باشه پیم بده.
بعد ازش دور شدم.
خدایی این خدای اعتماد به سقف بود.
نکه خودش میتونست اولین نفر برای من باشه!
به خر نشونش بدی توفم نمیکنه تو صورتش.
مردک از خود راضی.
رو صندلی کنار کلاس نشستم که بعد یک ربع زنگ خورد و همه بیرون اومدن.
۶.۰k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.