اشک حسرت پارت ۱۴۸
#اشک حسرت #پارت ۱۴۸
سعید:
رفتم دستمو شستم وبا چسب بستمش اومدم بیرون حمید خم شد کیفمو برداشت وگفت : بریم
- بریم
از شرکت اومدیم بیرون حمید داشت سر به سرم می زاشت
حمید : حالا گوشیت شکسته تا یکی بخری دوست دخترات چیکار می کنن
- خودشون می دونن چه وقت زنگ بزنن زبون درازیم نکن تو بشین پشت فرمون خیلی خستم امروز با آقای...بحثمون شد کاراش اصلا نمی دونم چطوریه پیر شده فراموشکارشده منم دیدم اصلا حالش خوب نیست دیگه چیزی نگفتم
حمید : حتما آلزایمر گرفته
- شاید تازگی ها زیاد اشتباه می کنه کار منو چند برابر می کنه مجبورم پرونده های حسابداری رو بیارم تو خونه دی...هی حمید اروم
حمید : گشنمه سعید زود میرم بریم یه چیزی بخورم نهارم نخوردم
- چرا
حمید : وقت نهار پانیذ زنگ زده بود انقدر حرف زدیم امیدم عصبی شدغذامو انداخت تو سطل زباله
- هوووف چقدر حرف زدی که امید عصبانی شد
حمید با شیطنت خندید وگفت : خیلی حرف می زنه هر چی من ساکتم اون صد برابر حرف می زنه
- بی خیال درست میشه وایسا
حمید یه گوشه از خیابون ماشینو پارک کرد ورفتیم پایین یه موبایلی بود که اونجا رفتم یه موبایل گرفتم چقدر حمید سرم غُر می زد یه موبایل گرون قیمت بردارم بهش خندیدم ومثله موبایل قبلی ام یکی برداشتم سیم کارتمو گذاشتن روش وبعد از حساب کردن از مغازه اومدیم بیرون ورفتیم سوار ماشین شدیم که بریم خونه ای هدیه
سعید:
رفتم دستمو شستم وبا چسب بستمش اومدم بیرون حمید خم شد کیفمو برداشت وگفت : بریم
- بریم
از شرکت اومدیم بیرون حمید داشت سر به سرم می زاشت
حمید : حالا گوشیت شکسته تا یکی بخری دوست دخترات چیکار می کنن
- خودشون می دونن چه وقت زنگ بزنن زبون درازیم نکن تو بشین پشت فرمون خیلی خستم امروز با آقای...بحثمون شد کاراش اصلا نمی دونم چطوریه پیر شده فراموشکارشده منم دیدم اصلا حالش خوب نیست دیگه چیزی نگفتم
حمید : حتما آلزایمر گرفته
- شاید تازگی ها زیاد اشتباه می کنه کار منو چند برابر می کنه مجبورم پرونده های حسابداری رو بیارم تو خونه دی...هی حمید اروم
حمید : گشنمه سعید زود میرم بریم یه چیزی بخورم نهارم نخوردم
- چرا
حمید : وقت نهار پانیذ زنگ زده بود انقدر حرف زدیم امیدم عصبی شدغذامو انداخت تو سطل زباله
- هوووف چقدر حرف زدی که امید عصبانی شد
حمید با شیطنت خندید وگفت : خیلی حرف می زنه هر چی من ساکتم اون صد برابر حرف می زنه
- بی خیال درست میشه وایسا
حمید یه گوشه از خیابون ماشینو پارک کرد ورفتیم پایین یه موبایلی بود که اونجا رفتم یه موبایل گرفتم چقدر حمید سرم غُر می زد یه موبایل گرون قیمت بردارم بهش خندیدم ومثله موبایل قبلی ام یکی برداشتم سیم کارتمو گذاشتن روش وبعد از حساب کردن از مغازه اومدیم بیرون ورفتیم سوار ماشین شدیم که بریم خونه ای هدیه
۹.۶k
۰۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.