the building infogyg پارت76
#the_building_infogyg #پارت76
می.یونگ
یونگ:خوب برایی مسابقات ریاضیات که خیلی مهم گروهی هم هس
من:نمیدونم شاید انفرادی بردارم
یونگ:من هستم نمیخواد نگران هم گروهیت باشی
من:نه کلا خوشم نمیاد! با تنهایی حال میکنم بیشتر
یونگ:آهان! پس چرا دوست داری اونم چهارتا؟!
من:باید جواب بدم
یونگ:دلت خواس بده
من:پس نمیدم! بزار فکرمو جمع کنم خوب؟!
چشمامو بستم کتاب رو باید بخونم وارد خونه شدیم رفتم.تواتاق لباسمو عوض کردم نشستم به خوندن کتاب
خاندان هایی متفاوت زمانی که میخوان به نژاد هایی که هستن تبدیل بشن علائمی رو تجربه میکنن
«إلف»گوش هاشون درد میگیره! بازوها وبدنشون بی حس میشه
«فرشته»چه فرشتگان سیاه وچه سفید دردی تویی سر وچشماشون و بین کتفشون حسش میکنن وهمینطور رنگ چشماشون دورنگ میشه زخم هایی که رویی بدنشون میفته خیلی دیر خوب میشه
«خوناشاما»دندون هایی شیرشون درد شدید میگیره لثه هاشون به خاطر جا باز کردن دردی بیشتر میگیرچشم هاشون درد میگیره تا تکاملشون کامل بشه به خاطر نور خورشید
«پری» این هابرعکس فرشته هابین کتف هاشون دردمیگیره بیشتراستخون هایی اونا درد میگیره چون نشونه در اومدن بالهاشونه اونا برعکس بقیه میتونن درد هاشون بهتر یا آرام تر کنن اونم رفتن تویی آب گرم هاست اونا اوصولا قبل از تبدیل شدن چشمانی سبز تیره دارن که بعد از تبدیل یا در حین تبدیل سبز روشن میشه
***///***///***///***
یونگ
اومد بیرون از اتاقش خیلی ساکت بود
من:خوبی تو؟!
می.یونگ:هان آره خوبم من میرم بیرون میام
من:کجا؟!
می.یونگ:دخترا میخوان برن شهربازی
من:منم میام
می.یونگ:بفرما کسی جلوتو نگرفته
رفتش بیرون رفتم آماده شدم رفتم تو حیاط دیدم داره تو آب استخر به خودش نگاه میکنه پس یع چیزایی فهمیده درسته
رسیدیم دیدم همه پسرا هستن
من:خوب چطورین؟!
چان:فعلا که آچا قهره باهام
بک:آره بامنم قهره
من:چرا:!
جیهوپ:چون میخواستن تنهایی برن ما نذاشتیم
می.یونگ
یونگ:خوب برایی مسابقات ریاضیات که خیلی مهم گروهی هم هس
من:نمیدونم شاید انفرادی بردارم
یونگ:من هستم نمیخواد نگران هم گروهیت باشی
من:نه کلا خوشم نمیاد! با تنهایی حال میکنم بیشتر
یونگ:آهان! پس چرا دوست داری اونم چهارتا؟!
من:باید جواب بدم
یونگ:دلت خواس بده
من:پس نمیدم! بزار فکرمو جمع کنم خوب؟!
چشمامو بستم کتاب رو باید بخونم وارد خونه شدیم رفتم.تواتاق لباسمو عوض کردم نشستم به خوندن کتاب
خاندان هایی متفاوت زمانی که میخوان به نژاد هایی که هستن تبدیل بشن علائمی رو تجربه میکنن
«إلف»گوش هاشون درد میگیره! بازوها وبدنشون بی حس میشه
«فرشته»چه فرشتگان سیاه وچه سفید دردی تویی سر وچشماشون و بین کتفشون حسش میکنن وهمینطور رنگ چشماشون دورنگ میشه زخم هایی که رویی بدنشون میفته خیلی دیر خوب میشه
«خوناشاما»دندون هایی شیرشون درد شدید میگیره لثه هاشون به خاطر جا باز کردن دردی بیشتر میگیرچشم هاشون درد میگیره تا تکاملشون کامل بشه به خاطر نور خورشید
«پری» این هابرعکس فرشته هابین کتف هاشون دردمیگیره بیشتراستخون هایی اونا درد میگیره چون نشونه در اومدن بالهاشونه اونا برعکس بقیه میتونن درد هاشون بهتر یا آرام تر کنن اونم رفتن تویی آب گرم هاست اونا اوصولا قبل از تبدیل شدن چشمانی سبز تیره دارن که بعد از تبدیل یا در حین تبدیل سبز روشن میشه
***///***///***///***
یونگ
اومد بیرون از اتاقش خیلی ساکت بود
من:خوبی تو؟!
می.یونگ:هان آره خوبم من میرم بیرون میام
من:کجا؟!
می.یونگ:دخترا میخوان برن شهربازی
من:منم میام
می.یونگ:بفرما کسی جلوتو نگرفته
رفتش بیرون رفتم آماده شدم رفتم تو حیاط دیدم داره تو آب استخر به خودش نگاه میکنه پس یع چیزایی فهمیده درسته
رسیدیم دیدم همه پسرا هستن
من:خوب چطورین؟!
چان:فعلا که آچا قهره باهام
بک:آره بامنم قهره
من:چرا:!
جیهوپ:چون میخواستن تنهایی برن ما نذاشتیم
۵.۰k
۰۸ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.