عشقرویاییمن

#عشق.رویایی.من
#پارت.سی.و.سوم
از زبون #حوری


از رو تخت بلند شدم و رفتم تو حموم یه دوش خیلی کوتاه گرفتم و حولرو به خودم بستم اومدم بیرون که به جای دیدن دخترا کریص رو تخت بهم ذل زده بود آب دهنم و قورت دادم
حوری:ییااا میخوای همینجوری نگاه کنی؟؟گمشو بیرون میخوام لباس بپوشم
کریص:اتاق خودمه و میخوام‌بمونم
حوری:خیلی منحرفی
کریص:توکه بدتری
حوری:نکنه داری ذهنم و میخونی؟؟
کریص:من همچین کاری نمیکنم
حوری:پس گمشو بیرون
کریص:امکان نداره
حوری:خیلی بیشعوری😭
کریص:تو لباستو بپوش من نگاه نمیکنم
بعدش سرش و گذاشت رو بالشت و خوابید منم اروم لباسامو برداشتم رفتم اتاق سی‌سی اولش چپ چپ نگام کرد بعد دوباره مشغول چت کردن با گوشیش شد منم لباسامو عوض کردم و بعدش رفتم اتاق کریص یه گوشه تخت دراز کشیدن و با گوشیم ور رفتم بعدش حوصلم سر رفت
حوری:کریص پس کی میریم
کریص:یه ساعت دیگه
حوری:حوصلم سر رفته
کریص:تحمل کن
حوری:نمخوام
کریص:چقد که تو رو مخی
حوری:تو بدتری
کریص:رو مخی
حوری:اعصاب خورد کن
کریص:ازار دهنده
حوری:باشه بابا بسه
دوباره کریص گرفت خوابید و منم شروع کردم سرک کشیدن تو اتاق....



ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱)

#عشق.رویایی.من#پارت.سی.چهارماز زبون #رویا دوروز دیگه گذشت و ...

#عشق.رویایی.من#پارت.سی.و.پنجماز زبون #سیلدارفتیم داخل یه اتا...

#عشق.رویایی.من#پارت.سی.و.دوماز زبون #سیلداشاید یکم بچگونه با...

#عشق.رویایی.من#پارت.سی.و.یکاز زبون #حوریاز قصر اومدیم بیرون ...

ازدواج از روی اجبار۲ ادامه پارت۱۲

Mafias Stepdaughter

تک پارتی جیهوپیه شب مثل همیشه داشتی سوکهو (پسر ده ماهت) رو م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط