پارت ۳
پارت ۳
ات ویو
رفتم کلاس و به همه بچه ها دونه ای دو تا شیر موز دادم و زمانی که رسیدم به کوک سه تا اضافه آوردم ولی همش رو خودم خوردم می تونستم ببینم کوک داره با حسرت بهم نگاه می کنه معلم اومد و شروع کرد به درس دادن
پرش زمانی به زنگ تفریح
ات ویو
تا زنگ خورد به سمت سرویس رفتم و بعد از انجام کارای لازم اومدم بیرون که دیدم کوک داره به سمت من میاد پس خودمو زدم به اون راه که کوک بهم سلام کرد ولی محل نزدم و از کنارش رد شدم که دستمو گرفت و چسبوند به دیوار
کوک: منو نمی شناسی
از اون جایی که می خواستم اذیتش کنم گفتم
ات: نه من تو رو نمی شناسم
کوک: الان یادت می آرم
....
خماری
شرط ها پر بشه ۲ پارت میزارم
لایک ۱۰
کامنت ۸
فالو ۲۰
ات ویو
رفتم کلاس و به همه بچه ها دونه ای دو تا شیر موز دادم و زمانی که رسیدم به کوک سه تا اضافه آوردم ولی همش رو خودم خوردم می تونستم ببینم کوک داره با حسرت بهم نگاه می کنه معلم اومد و شروع کرد به درس دادن
پرش زمانی به زنگ تفریح
ات ویو
تا زنگ خورد به سمت سرویس رفتم و بعد از انجام کارای لازم اومدم بیرون که دیدم کوک داره به سمت من میاد پس خودمو زدم به اون راه که کوک بهم سلام کرد ولی محل نزدم و از کنارش رد شدم که دستمو گرفت و چسبوند به دیوار
کوک: منو نمی شناسی
از اون جایی که می خواستم اذیتش کنم گفتم
ات: نه من تو رو نمی شناسم
کوک: الان یادت می آرم
....
خماری
شرط ها پر بشه ۲ پارت میزارم
لایک ۱۰
کامنت ۸
فالو ۲۰
۵.۲k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.