عشق سیاه و سفید p21
عشق سیاه و سفید p21
جونگ کوک:کسی بهت نگفته خیلی حرف میزنی بیا شامتو زود بخور و بخاب
سونگ مین:یه سوال دارم ازت ؟
جونگ کوک:بپرس
سونگ مین :میدونم به من مربوط نیست تو اگه کسیو تو زندگیت از دست دادی چرا داری سر من خالی میکنی برو سر کسی خالی کن دق و دلیت رو که اون بلا رو سر عشقت اورده
جونگ کوک:نمیدونم از کجا معلوم شاید تو اون نفری بودی که توی زندگیم از دست دادم
سونگ مین:چی؟
رفت پایین منم تو فکر بودم که چرا چرت و پرت میگفت یعنی چی عشق قبلیش من بودم
پس اگه من بودم چرا خودم یادم نمیاد چارا اون باید پدر و مادر منو بشناسه ولی من اونو نشناسم پس مامان درست میگفت اگه یه روز کسیو دیدی که عشقشو از دست داده و اون طرف سر ت عقدشو خالی کنه بدون تو عشقش بودی
با خودم گفتم اه چرا همه چی توهم شد لنتی
رفتم پایین دیدم جونگ کوک هنوز شام نخورده بود بی سر و صدا رفتم سر میز نشستم شروع کردم به غذا خوردن که دیدم جونگ کوک گفت:به اون حرفا فکر نکن چرت و پرت گفتم
سونگ مین:باش
داشتم خودمو میخوردم که چرا حرفشو عوض کرد من یاد ندارم با همچین ادمی بی رحم رابطه دوستی داشته باشم ولش بزار غذامو بخورم و برم بخام
بلند شدم و رفتم تو اتاق گرفتم خابیدم دیدم گوشیم روی میز بود با تودم گفتم حتما جونگ کوک پسش اورده ساعت ۲ شب بود به خاطر امین میدونستم جی هون خابه الان فردا حتما زنگش میزنم
جونگ کوک:کسی بهت نگفته خیلی حرف میزنی بیا شامتو زود بخور و بخاب
سونگ مین:یه سوال دارم ازت ؟
جونگ کوک:بپرس
سونگ مین :میدونم به من مربوط نیست تو اگه کسیو تو زندگیت از دست دادی چرا داری سر من خالی میکنی برو سر کسی خالی کن دق و دلیت رو که اون بلا رو سر عشقت اورده
جونگ کوک:نمیدونم از کجا معلوم شاید تو اون نفری بودی که توی زندگیم از دست دادم
سونگ مین:چی؟
رفت پایین منم تو فکر بودم که چرا چرت و پرت میگفت یعنی چی عشق قبلیش من بودم
پس اگه من بودم چرا خودم یادم نمیاد چارا اون باید پدر و مادر منو بشناسه ولی من اونو نشناسم پس مامان درست میگفت اگه یه روز کسیو دیدی که عشقشو از دست داده و اون طرف سر ت عقدشو خالی کنه بدون تو عشقش بودی
با خودم گفتم اه چرا همه چی توهم شد لنتی
رفتم پایین دیدم جونگ کوک هنوز شام نخورده بود بی سر و صدا رفتم سر میز نشستم شروع کردم به غذا خوردن که دیدم جونگ کوک گفت:به اون حرفا فکر نکن چرت و پرت گفتم
سونگ مین:باش
داشتم خودمو میخوردم که چرا حرفشو عوض کرد من یاد ندارم با همچین ادمی بی رحم رابطه دوستی داشته باشم ولش بزار غذامو بخورم و برم بخام
بلند شدم و رفتم تو اتاق گرفتم خابیدم دیدم گوشیم روی میز بود با تودم گفتم حتما جونگ کوک پسش اورده ساعت ۲ شب بود به خاطر امین میدونستم جی هون خابه الان فردا حتما زنگش میزنم
۵۳.۸k
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.