پارت ۵
پارت ۵
صبح
ات ویو
با صدای جونگکوک از خاب پاشدم
جونگکوک: بیبی پاشو
ات : اوممم بزار بخوابم.
جونگکوک: نه پاشو
جونگکوک میره بیرون از اتاق
از زبان ات
رفتم دستشویی و کارامو کردم اومدم بیرون موهامو شونه کردم و دوگوش بافتم یه هودی صورتی بایه دامن سفید و کتونی سفیدم پوشیدم
رفتم پایین صبحونه بخورم جونگکوکی صبحونه درست کرده رفتم آشپزخونه و جونگکوک و از پشت بغل کردم
ات : اوممم ددیم صبحونه درست کرده
جونگکوک : وایییییی چه کیوت شدیییییییی
ات : وای آرام
جونگکوک: عرررررر
دینگ دینگ ( مثلا صدای در 😔)
ات: کیه
جونگکوک : پیکع
ات : آها میری یا من برم
جونگکوک : نه میرم
۵دیقه از رفتن جونگکوک میگذره نگران شدم برم ببینم
رفتم پذیرایی و با چیزی که دیدم خشکم زد
اون جونگکوک بود واییی نه بیهوش شده
ات : هققق جونگکوکااااااهق هق پاشوو هق
هیونجون : بیبی اشکاتو هدر نده برا اون حرومی
ات : زر نزنننن به من نگوووو بیبی فقط کوکی میتونه به من بگه بیبیییی برو پیش همون هرزههه برو دیگه تو که به من خیانت کردی حالا اومدی دوسپسرمو بکشی
هیونجون : جک بیا اینو ببر
ات : نهههه ولم کننننن عوضییییی جونگکوکاااا پاشو دیگههههه
) نکته : هینجون اکس اتس که بهش خیانت کرده)
از زبان هیونجون
هع بلاخره به دستت آوردم کوچولو دوسپرشم بیهوش کردم تا دوماه بیهوش برات دارم خانم ات منو ترک میکنی حرومزاده
فلش بک به یک سال قبل
ات ویو
امروز تولد هیونجونه میخام سوپرایزش کنم براش ماشین گرفتم رفتم خونه کلید و تو در چرخوندم وارد خونه شدم نبود حتما خوابیده داشتم میرفتم بالا که صدای ناله میومد
لونا ( دختری که هیونجون باهاش به ات خیانت کرد ): اومممم ددییی تند تررر اهههههههههه
هیونجون : چشم بیبی
صدای کوبیده شدن بدنشون به هم کل فضا رو پر کرده بود ات التماس میکرد که هیونجون تو اون اتاق نباشه فقط هیونجون دوستشو دعوت کرده باشع خونه و دوست اونه همونطور قطره های اشک از چشماش میچکید دستش و برد سمت دستگیره ی در و در رو باز کرد اما با چیزی که دید اشکاش شروع کرد به ریختن امکان نداشت ات با تمام سرعت اون محل رو ترک کرد هیونجون لباساشو پوشید و افتاد دنبال ات
هیونجون : ات خاهش میکنم بزار توضیح بدم لطفااا
ات : چیو توضیح بدی هاااا اینکه به من خیانت کردیییییی من چیم از اون لونا ی هرزه کم بودددد هاااااا چرا قلب منو میشکنیییییی هاااااا
هیونجون : ببخشیددد جبران میکنم
ات : نمیخاد منم برای عروسیتون دعوت نکنید خونه و ماشینم کادوی عروسیتون دیگه هیچی بین منو تو نیستتتتتت
و ات سریع اون محل رو ترک کرد
پایان فلش بک
صبح
ات ویو
با صدای جونگکوک از خاب پاشدم
جونگکوک: بیبی پاشو
ات : اوممم بزار بخوابم.
جونگکوک: نه پاشو
جونگکوک میره بیرون از اتاق
از زبان ات
رفتم دستشویی و کارامو کردم اومدم بیرون موهامو شونه کردم و دوگوش بافتم یه هودی صورتی بایه دامن سفید و کتونی سفیدم پوشیدم
رفتم پایین صبحونه بخورم جونگکوکی صبحونه درست کرده رفتم آشپزخونه و جونگکوک و از پشت بغل کردم
ات : اوممم ددیم صبحونه درست کرده
جونگکوک : وایییییی چه کیوت شدیییییییی
ات : وای آرام
جونگکوک: عرررررر
دینگ دینگ ( مثلا صدای در 😔)
ات: کیه
جونگکوک : پیکع
ات : آها میری یا من برم
جونگکوک : نه میرم
۵دیقه از رفتن جونگکوک میگذره نگران شدم برم ببینم
رفتم پذیرایی و با چیزی که دیدم خشکم زد
اون جونگکوک بود واییی نه بیهوش شده
ات : هققق جونگکوکااااااهق هق پاشوو هق
هیونجون : بیبی اشکاتو هدر نده برا اون حرومی
ات : زر نزنننن به من نگوووو بیبی فقط کوکی میتونه به من بگه بیبیییی برو پیش همون هرزههه برو دیگه تو که به من خیانت کردی حالا اومدی دوسپسرمو بکشی
هیونجون : جک بیا اینو ببر
ات : نهههه ولم کننننن عوضییییی جونگکوکاااا پاشو دیگههههه
) نکته : هینجون اکس اتس که بهش خیانت کرده)
از زبان هیونجون
هع بلاخره به دستت آوردم کوچولو دوسپرشم بیهوش کردم تا دوماه بیهوش برات دارم خانم ات منو ترک میکنی حرومزاده
فلش بک به یک سال قبل
ات ویو
امروز تولد هیونجونه میخام سوپرایزش کنم براش ماشین گرفتم رفتم خونه کلید و تو در چرخوندم وارد خونه شدم نبود حتما خوابیده داشتم میرفتم بالا که صدای ناله میومد
لونا ( دختری که هیونجون باهاش به ات خیانت کرد ): اومممم ددییی تند تررر اهههههههههه
هیونجون : چشم بیبی
صدای کوبیده شدن بدنشون به هم کل فضا رو پر کرده بود ات التماس میکرد که هیونجون تو اون اتاق نباشه فقط هیونجون دوستشو دعوت کرده باشع خونه و دوست اونه همونطور قطره های اشک از چشماش میچکید دستش و برد سمت دستگیره ی در و در رو باز کرد اما با چیزی که دید اشکاش شروع کرد به ریختن امکان نداشت ات با تمام سرعت اون محل رو ترک کرد هیونجون لباساشو پوشید و افتاد دنبال ات
هیونجون : ات خاهش میکنم بزار توضیح بدم لطفااا
ات : چیو توضیح بدی هاااا اینکه به من خیانت کردیییییی من چیم از اون لونا ی هرزه کم بودددد هاااااا چرا قلب منو میشکنیییییی هاااااا
هیونجون : ببخشیددد جبران میکنم
ات : نمیخاد منم برای عروسیتون دعوت نکنید خونه و ماشینم کادوی عروسیتون دیگه هیچی بین منو تو نیستتتتتت
و ات سریع اون محل رو ترک کرد
پایان فلش بک
۱۵.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.