"عشق و نفرت"
"عشق و نفرت"
part:⁴
_سلام میشه لطفا ساعت ۵ عصر بیای به پارک...؟
+سلام حتماً
+سوجیناااا
~بله
+یه خبر دارممممم
~چی شده
اومد داخل اتاق ا.ت
+امروز میرم سر قرار
~با...؟
+آرهههه
~جالبه بعد از اون آبرو ریزی خواسته باهات بیاد سر قرار(خنده)
+سوجین بدو
~چرا
+اگه میخوای زنده بمونی فقط بدوووو
~اونی جنبه داشته باش خب
+کم این حرفو بزن
~باشه خانم آبرو ریز
خنده ای کرد و دوید
+اگه دستم بهت برسه...
(پرش زمانی به ساعت ۴ عصر)
رفتم حموم و دراومدم و لباسامو پوشیدم(اسلاید دوم)آرایش نکردم فقط یدونه رژ لب اونم خیلی کمرنگ زدم و ساعت ۴:۴۰ رفتم به پارکی که گفت و سر راس ساعت ۵ رسیدم به پارک انگار قبل از من رسیده بود دستی تکون دادم بهش و رفتم سمتش
+سلام
_سلام
+کاری داشتی؟
_اره
+خب...بگو
_ا.ت حرفی که دیروز زده بودی درست بود؟
+کدوم؟
_اینکه منو دوس داری
+خب...
_ببین اگه واقعیه متأسفم چون من هیچ حسی نسبت بهت ندارم
تا خواستم حرفی بزنم
_ببخشید دیگه وقتتو نمیگیرم
دستشو گرفتم
+یه لحظه وایسا...لطفا
+میشه یه فرصت بهم بدی تا کاری کنم تو هم دوسم داشته باشی؟
_متاسفم ولی نه
+نکنه یکیو دوس داری؟
_نه
+پس چرا نمیذاری باهات باشمممم
_چون میخوام با کسی باشم که خودم قبل از اون دوسش داشته باشم نه اینکه اون قبل از من دوسم داشته باشه
+چه حرف بی ربطی!(چشم غره)
+اینکه کِی کیو دوس داشته باشی یا کی کیو زودتر دوست داشته باشه مهم نیس مهم اینه که آخرش هردو طرف همو دوس خواهند داشت
_ا.ت لطفا تمومش کن
دستشو از لای دستام کشید بیرون و رفت
+خیلی بدی خیلیییییی بدددددد... هیچوقت نمی بخشمت....کیم سوکجین میشنوییییی؟؟؟(با صدای بلند و گریه)
رسیدم خونه تا شب یه سره سرم تو گوشی بود و منتظر پیامی از طرف اون بودم ولی چه فایده ای داره وقتی دوسم نداره و بهم فکر نمیکنه کم کم میخواستم بخوابم که سوجین اومد
~اونییی بیا شام
+میل ندارم
~یااااا میخوای بمیری؟
+آره(با گریه)
~چته دختر
+(همه چیو تعریف کرد)
~اوه متاسفم
+تاسفتو واسه خودت نگهدار الان فقط تنهام بذار میخوام بخوابم
~باشه
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۵۵ فالوور و ۶ لایک
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #وانشات #سناریو #اسمات #جین
part:⁴
_سلام میشه لطفا ساعت ۵ عصر بیای به پارک...؟
+سلام حتماً
+سوجیناااا
~بله
+یه خبر دارممممم
~چی شده
اومد داخل اتاق ا.ت
+امروز میرم سر قرار
~با...؟
+آرهههه
~جالبه بعد از اون آبرو ریزی خواسته باهات بیاد سر قرار(خنده)
+سوجین بدو
~چرا
+اگه میخوای زنده بمونی فقط بدوووو
~اونی جنبه داشته باش خب
+کم این حرفو بزن
~باشه خانم آبرو ریز
خنده ای کرد و دوید
+اگه دستم بهت برسه...
(پرش زمانی به ساعت ۴ عصر)
رفتم حموم و دراومدم و لباسامو پوشیدم(اسلاید دوم)آرایش نکردم فقط یدونه رژ لب اونم خیلی کمرنگ زدم و ساعت ۴:۴۰ رفتم به پارکی که گفت و سر راس ساعت ۵ رسیدم به پارک انگار قبل از من رسیده بود دستی تکون دادم بهش و رفتم سمتش
+سلام
_سلام
+کاری داشتی؟
_اره
+خب...بگو
_ا.ت حرفی که دیروز زده بودی درست بود؟
+کدوم؟
_اینکه منو دوس داری
+خب...
_ببین اگه واقعیه متأسفم چون من هیچ حسی نسبت بهت ندارم
تا خواستم حرفی بزنم
_ببخشید دیگه وقتتو نمیگیرم
دستشو گرفتم
+یه لحظه وایسا...لطفا
+میشه یه فرصت بهم بدی تا کاری کنم تو هم دوسم داشته باشی؟
_متاسفم ولی نه
+نکنه یکیو دوس داری؟
_نه
+پس چرا نمیذاری باهات باشمممم
_چون میخوام با کسی باشم که خودم قبل از اون دوسش داشته باشم نه اینکه اون قبل از من دوسم داشته باشه
+چه حرف بی ربطی!(چشم غره)
+اینکه کِی کیو دوس داشته باشی یا کی کیو زودتر دوست داشته باشه مهم نیس مهم اینه که آخرش هردو طرف همو دوس خواهند داشت
_ا.ت لطفا تمومش کن
دستشو از لای دستام کشید بیرون و رفت
+خیلی بدی خیلیییییی بدددددد... هیچوقت نمی بخشمت....کیم سوکجین میشنوییییی؟؟؟(با صدای بلند و گریه)
رسیدم خونه تا شب یه سره سرم تو گوشی بود و منتظر پیامی از طرف اون بودم ولی چه فایده ای داره وقتی دوسم نداره و بهم فکر نمیکنه کم کم میخواستم بخوابم که سوجین اومد
~اونییی بیا شام
+میل ندارم
~یااااا میخوای بمیری؟
+آره(با گریه)
~چته دختر
+(همه چیو تعریف کرد)
~اوه متاسفم
+تاسفتو واسه خودت نگهدار الان فقط تنهام بذار میخوام بخوابم
~باشه
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۵۵ فالوور و ۶ لایک
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #وانشات #سناریو #اسمات #جین
۱۲.۹k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.