فیک فندق من🌰❣️
فیک فندق من🌰❣️
پارت۲۳
ویو کوک
موهاشو کشیدم و کشون کشون بردمش به اتاق شکنجه..
راوی
اتاق شکنجه..اتاق شکنجه که اسمی که روش نوشته بود شکنجه جئون..اتاقی که اسمش میومد همهی کارکنان اونجا به لرزه میومدن..
.
.
انداختمش که با صدا افتاد زمین..
هیونا:هق ..هق چی..چیکار..ر میکنی..کوک..
کوک:اسمه منو به زبون کثیفت نیاز هر///ه
هیونا:هققق من ه///ره نیستمم هقق
کوک:خفه شوووو
رفت سمتش که ترسید و رفت عقب یه احضه چشمایه جئون به براقی برگشته بود اما ثانیه نکشید که باز همون جئونی شد که همه ازش میترسیدن...
یه نیشخند ترسناک زد...
کوک:هع..به نظرت.
دستش رو به سمت کمربند شلوارش برد و بازش میکرد
کوک:کمی خوش نگزرونیم؟
ویو هیونا
چی؟این کوکی نیست که من دوسش داشتم نه نیست هق،ترسیده به کار هاش نگاه میکردم کمر بندش رو درآورد و انداخت زمین
سریع پاشدم رفتم سمت در و داد زدم..
هیونا:باز ک..کنید هقققق لطفااااا
کوک:خب..انگاری یکی اینجا ترسیده هومم؟
.
راوی
پسر رفت سمتش و بلندش کرد دخترک با مشت های کوچکش به پشت مرد میزد و هق میزد...جئون دختر رو رو تخت انداخت و روش خیمه زد..خب ممکنه قبلاً خودش باک/////ه کیه دختر رو ازش گرفت تا دشمنانش اون رو ندزدن و..اما الان خودش دشمن خودش شده بود..دقیقا این نصیحت ته دوستش بود...
.
.
.
.
پارت۲۳
ویو کوک
موهاشو کشیدم و کشون کشون بردمش به اتاق شکنجه..
راوی
اتاق شکنجه..اتاق شکنجه که اسمی که روش نوشته بود شکنجه جئون..اتاقی که اسمش میومد همهی کارکنان اونجا به لرزه میومدن..
.
.
انداختمش که با صدا افتاد زمین..
هیونا:هق ..هق چی..چیکار..ر میکنی..کوک..
کوک:اسمه منو به زبون کثیفت نیاز هر///ه
هیونا:هققق من ه///ره نیستمم هقق
کوک:خفه شوووو
رفت سمتش که ترسید و رفت عقب یه احضه چشمایه جئون به براقی برگشته بود اما ثانیه نکشید که باز همون جئونی شد که همه ازش میترسیدن...
یه نیشخند ترسناک زد...
کوک:هع..به نظرت.
دستش رو به سمت کمربند شلوارش برد و بازش میکرد
کوک:کمی خوش نگزرونیم؟
ویو هیونا
چی؟این کوکی نیست که من دوسش داشتم نه نیست هق،ترسیده به کار هاش نگاه میکردم کمر بندش رو درآورد و انداخت زمین
سریع پاشدم رفتم سمت در و داد زدم..
هیونا:باز ک..کنید هقققق لطفااااا
کوک:خب..انگاری یکی اینجا ترسیده هومم؟
.
راوی
پسر رفت سمتش و بلندش کرد دخترک با مشت های کوچکش به پشت مرد میزد و هق میزد...جئون دختر رو رو تخت انداخت و روش خیمه زد..خب ممکنه قبلاً خودش باک/////ه کیه دختر رو ازش گرفت تا دشمنانش اون رو ندزدن و..اما الان خودش دشمن خودش شده بود..دقیقا این نصیحت ته دوستش بود...
.
.
.
.
۱۰.۹k
۰۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.