part⁷³
part⁷³
_فرار_
با سرعت تمام شروع به دویدن به سمت آسانسور کرد؛ به آسانسور رسید و دکمه رو چند بار فشار داد، به عقب نگاهی کوتاه کرد، جئون چند قدمیش بود که در آسانسور باز شد
ویو ات
وارد آسانسور شدم و دکمه پارکینگ رو زدم؛ به دیواره آسانسور چسبیدم و چشمام رو روی هم فشردم؛خدا رو شکر قبل از اینکه جونگ کوک وارد بشه در بسته شد، نفس عمیقی کشیدم و با تعجب به دنی که داشت جیغ و داد میکرد نگاه کردم تا لب باز کردم که چیزی بگم در آسانسور باز شد ؛ زمان تنگ بود و نمیتونستم دنی رو ساکت کنم! با شتاب از آسانسور خارج شدم و به سمت باکس سوئیچ ماشین ها رفتم و سوئیچ ماشینی رو برداشتم ، با زدن دکمه open روی سوئیچ ماشین مورد نظر رو پیدا کردم ! کادیلاک سلستیک بود .
_ فکر کردی میتونی از دستم در بری* با داد و خنده
توجه ام به سمت صدا جلب شد، از پله های اضطراری اومده بود پایین !
_ دور و برت رو نگاه کن توی قلمرو من فرار وجود نداره میس جئون
بی توجه به حرفاش به سمت ماشین حرکت کردم و سوار ماشین شدم و درو قفل کردم
همونطور که دنی در بغلم اشک میریخت استار ماشین رو زدم و ماشین روشن کردم، به سمت خروجی پارکینگ حرکت کردم ، چند نفری دم در ایستاده بودن و سد راهم شده بودن. ماشین رو کمی عقب بردم و سپس با شدت به سمت افراد دم در حرکت کردم ، از روی اجبار هرکدوم به سمتی پریدن تا به ماشین برخورد نکنن؛ از پارکینگ خارج شدم ، قصدم خروج از حیاط و فرار از این عمارت کوفتی بود اما بخاطر گلوله هایی که به لاستیک ماشین شلیک شد این فرصت طلایی از دستم در رفت ؛ ماشین از کنترلم خارج شدو به باغچه برخورد کردم فاکی گفتم و دنی رو که تو بغلم بود رو چکاب کردم وقتی از سلامتش اطمینان خاطر پیدا کردم سرش رو بوسیدم
+ ببخشید مامانی بازم گند زدم* آروم و بغض آلود
با صدای تق تق هایی که روی پنجره ماشین ایجاد شد ، نفس عمیقی کشیدم و نگاهم رو به سمت پنجره دادم؛ ماشین های جونگ کوک کلید یدک داشتن و از شانس خوب من کلید یدک کادیلاک تو دستای اون بود
اتمام ویو ات
جئون بعد از زدن دکمه openروی سوئیچ در ماشین رو با شدت باز کرد؛
_ بدون من کجا میری؟*پوزخند
دخترک اسلحه ای که تو کوله گذاشت بود رو در اورد و به سمت جونگ کوک گرفت ، تنها ری اکشن جئون خنده ای مضحک برانگیز بود. با جدیت تمام به اطراف نگاه کرد و بعد نگاه ذوب کننده اش رو به ات داد
_ فقط چون زنمی زنده ای!
دختر متوجه شرایط شد بادیگارد های زیادیی اطراف ماشین رو احاطه کرد بودن ؛ این همه امنیت برای پسر رئیس جمهور عادی نبود! دختر هم میدونست جئون چیزی بیشتر از پسر رئیس جمهوره،اون خشاب اسلحه ی خاندان جئونه!
( لازمه یاد آوری کنم ات یک بار محموله شیشه ی جئون رو ترکوند؟)
و(تولدتمبارک)
_فرار_
با سرعت تمام شروع به دویدن به سمت آسانسور کرد؛ به آسانسور رسید و دکمه رو چند بار فشار داد، به عقب نگاهی کوتاه کرد، جئون چند قدمیش بود که در آسانسور باز شد
ویو ات
وارد آسانسور شدم و دکمه پارکینگ رو زدم؛ به دیواره آسانسور چسبیدم و چشمام رو روی هم فشردم؛خدا رو شکر قبل از اینکه جونگ کوک وارد بشه در بسته شد، نفس عمیقی کشیدم و با تعجب به دنی که داشت جیغ و داد میکرد نگاه کردم تا لب باز کردم که چیزی بگم در آسانسور باز شد ؛ زمان تنگ بود و نمیتونستم دنی رو ساکت کنم! با شتاب از آسانسور خارج شدم و به سمت باکس سوئیچ ماشین ها رفتم و سوئیچ ماشینی رو برداشتم ، با زدن دکمه open روی سوئیچ ماشین مورد نظر رو پیدا کردم ! کادیلاک سلستیک بود .
_ فکر کردی میتونی از دستم در بری* با داد و خنده
توجه ام به سمت صدا جلب شد، از پله های اضطراری اومده بود پایین !
_ دور و برت رو نگاه کن توی قلمرو من فرار وجود نداره میس جئون
بی توجه به حرفاش به سمت ماشین حرکت کردم و سوار ماشین شدم و درو قفل کردم
همونطور که دنی در بغلم اشک میریخت استار ماشین رو زدم و ماشین روشن کردم، به سمت خروجی پارکینگ حرکت کردم ، چند نفری دم در ایستاده بودن و سد راهم شده بودن. ماشین رو کمی عقب بردم و سپس با شدت به سمت افراد دم در حرکت کردم ، از روی اجبار هرکدوم به سمتی پریدن تا به ماشین برخورد نکنن؛ از پارکینگ خارج شدم ، قصدم خروج از حیاط و فرار از این عمارت کوفتی بود اما بخاطر گلوله هایی که به لاستیک ماشین شلیک شد این فرصت طلایی از دستم در رفت ؛ ماشین از کنترلم خارج شدو به باغچه برخورد کردم فاکی گفتم و دنی رو که تو بغلم بود رو چکاب کردم وقتی از سلامتش اطمینان خاطر پیدا کردم سرش رو بوسیدم
+ ببخشید مامانی بازم گند زدم* آروم و بغض آلود
با صدای تق تق هایی که روی پنجره ماشین ایجاد شد ، نفس عمیقی کشیدم و نگاهم رو به سمت پنجره دادم؛ ماشین های جونگ کوک کلید یدک داشتن و از شانس خوب من کلید یدک کادیلاک تو دستای اون بود
اتمام ویو ات
جئون بعد از زدن دکمه openروی سوئیچ در ماشین رو با شدت باز کرد؛
_ بدون من کجا میری؟*پوزخند
دخترک اسلحه ای که تو کوله گذاشت بود رو در اورد و به سمت جونگ کوک گرفت ، تنها ری اکشن جئون خنده ای مضحک برانگیز بود. با جدیت تمام به اطراف نگاه کرد و بعد نگاه ذوب کننده اش رو به ات داد
_ فقط چون زنمی زنده ای!
دختر متوجه شرایط شد بادیگارد های زیادیی اطراف ماشین رو احاطه کرد بودن ؛ این همه امنیت برای پسر رئیس جمهور عادی نبود! دختر هم میدونست جئون چیزی بیشتر از پسر رئیس جمهوره،اون خشاب اسلحه ی خاندان جئونه!
( لازمه یاد آوری کنم ات یک بار محموله شیشه ی جئون رو ترکوند؟)
و(تولدتمبارک)
۲۴.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.