𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞⁴⁶
𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞⁴⁶
اماده شد و به همراه جونگکوک به بیرون
رفتن.همه جا پر از صدای حرف زدن و سر روصدا بود.گرچه نمیدوست چی میگن.
دست جونگکوک رو محکم گرفته بود و از خودش
در برابر گم شدن محافضط میکرد.
جونگکوک:اگر چیزی خواستی از گفتنش دریغ نکن
میا اهسته سری تکون داد و قبول کرد.
به اطراف نگاه میکرد.
میا:جونگکوکا
جونگکوک:قلب جونگکوک
از این همه محبت ناگهانی نسبت به خودش از طرف.
میا:تو المانی بلدی؟
جونگکوک:اره.در واقعه من المانی انگلیسی ژاپنی چینی فرانسوی و کامل بلدم.بقیه زبون ها رو متوسط..
میا:این فوقعالاده است.از کی بلدی؟
جونگکوک:از بچگی خانوادم زیادی برای یاد گیری زبان اسرار داشتن.منم علاقه داشتم
میا:فکر میکنی منم خانواده داشتم اینطوری میشد؟
جونگکوک:تو پدرت رو داری..من و داری،و حتی لیزا.قبول داری؟
میا:اما..
جونگکوک:میا،تهیونگ پدرته
از حرکت وایسادن
جونگکوک:تهیونگ پدرته..اون دوستت داره.
میا:اما جونگکوک اون از بچگی باهام نبود.
جونگکوک:بیخیال این حرفا.بیا ببرمت شهربازی المان و افتتاح کنیم!
با حرف با مزش و خنده ی خرگوشیش
میا به خنده افتاد.
جونگکوک:هومم
جونگکوک صورتش رو جمع کرد و واسه میا کیوت بازی در اورد.
میا:این کار رو کنی قول نمیدم که گازت نگیرم..باور کن
جونگکوک:اوهو...من باید این و بگم..بریم..بریم
جونگکوک با دستش کمر میا رو گرفت گرفت و بلند کرد و انگشتاش داخل گوشت کمرش فرو رفت.
میا:جونگکوک همه نگاه میکنن.
جونگکوک:بزار ببینن..مهم نیست
جونگکوک میا رو تو بغلش گرفته بود و به سمت
شهربازی رفت.وسطای راه میا رو زمین
گذاشتم و حتی بعضی وقت ها دنبال هم میدوییدن.این لذت برای وقتی هستش
که بدون ماشین و بدون هیچ تجملاتی بیرون میری.وقتی به شهر بازی رسیدن،جونگکوک دستای بزرگ و مردونش رو دور دست کوچیک میاحلقه کرد.مادر جواب دستش و گرف اما با چشمای مشتاقش به شهربازی خیره شد.
جونگکوک:الان میخوای چیکار کنی؟کدوم رو امتحان کنی؟
میا:میشه همش رو امتحان کنیم؟
چشمای میا..چشمای سیاه براقش قلبش و
ذوب کرد.چه چشمای اشنایی داشت..اون رو یاد یک زن مینداخت.بهترین زن توی زندگیش!
خواستم ساعت چهار بزارم ولی یادم رفت.ببخشید
و بگم بهتون که پیام ها برام باز نمیشه اگر اسمات خواستین یا پارت های حذف شده کامنت بزارین.لطفا راجب پارت بعدی کامنت نزارین.اگر مثلا ۱۰نفرتون اسمات فیک کوک رو خواستین یکیتون کامنت گذاشت بقیه نزارین برین از ریپلای من به کامنتش بخونین
اماده شد و به همراه جونگکوک به بیرون
رفتن.همه جا پر از صدای حرف زدن و سر روصدا بود.گرچه نمیدوست چی میگن.
دست جونگکوک رو محکم گرفته بود و از خودش
در برابر گم شدن محافضط میکرد.
جونگکوک:اگر چیزی خواستی از گفتنش دریغ نکن
میا اهسته سری تکون داد و قبول کرد.
به اطراف نگاه میکرد.
میا:جونگکوکا
جونگکوک:قلب جونگکوک
از این همه محبت ناگهانی نسبت به خودش از طرف.
میا:تو المانی بلدی؟
جونگکوک:اره.در واقعه من المانی انگلیسی ژاپنی چینی فرانسوی و کامل بلدم.بقیه زبون ها رو متوسط..
میا:این فوقعالاده است.از کی بلدی؟
جونگکوک:از بچگی خانوادم زیادی برای یاد گیری زبان اسرار داشتن.منم علاقه داشتم
میا:فکر میکنی منم خانواده داشتم اینطوری میشد؟
جونگکوک:تو پدرت رو داری..من و داری،و حتی لیزا.قبول داری؟
میا:اما..
جونگکوک:میا،تهیونگ پدرته
از حرکت وایسادن
جونگکوک:تهیونگ پدرته..اون دوستت داره.
میا:اما جونگکوک اون از بچگی باهام نبود.
جونگکوک:بیخیال این حرفا.بیا ببرمت شهربازی المان و افتتاح کنیم!
با حرف با مزش و خنده ی خرگوشیش
میا به خنده افتاد.
جونگکوک:هومم
جونگکوک صورتش رو جمع کرد و واسه میا کیوت بازی در اورد.
میا:این کار رو کنی قول نمیدم که گازت نگیرم..باور کن
جونگکوک:اوهو...من باید این و بگم..بریم..بریم
جونگکوک با دستش کمر میا رو گرفت گرفت و بلند کرد و انگشتاش داخل گوشت کمرش فرو رفت.
میا:جونگکوک همه نگاه میکنن.
جونگکوک:بزار ببینن..مهم نیست
جونگکوک میا رو تو بغلش گرفته بود و به سمت
شهربازی رفت.وسطای راه میا رو زمین
گذاشتم و حتی بعضی وقت ها دنبال هم میدوییدن.این لذت برای وقتی هستش
که بدون ماشین و بدون هیچ تجملاتی بیرون میری.وقتی به شهر بازی رسیدن،جونگکوک دستای بزرگ و مردونش رو دور دست کوچیک میاحلقه کرد.مادر جواب دستش و گرف اما با چشمای مشتاقش به شهربازی خیره شد.
جونگکوک:الان میخوای چیکار کنی؟کدوم رو امتحان کنی؟
میا:میشه همش رو امتحان کنیم؟
چشمای میا..چشمای سیاه براقش قلبش و
ذوب کرد.چه چشمای اشنایی داشت..اون رو یاد یک زن مینداخت.بهترین زن توی زندگیش!
خواستم ساعت چهار بزارم ولی یادم رفت.ببخشید
و بگم بهتون که پیام ها برام باز نمیشه اگر اسمات خواستین یا پارت های حذف شده کامنت بزارین.لطفا راجب پارت بعدی کامنت نزارین.اگر مثلا ۱۰نفرتون اسمات فیک کوک رو خواستین یکیتون کامنت گذاشت بقیه نزارین برین از ریپلای من به کامنتش بخونین
۲.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.