p24
p24
ات. عااا تاحالا لبخندتو ندیده بودم(تعجب)
جیمین. ولی من زیاد دیده بودم
ات. عه از امروز نمیبینی...
جیمین. بابا انقدر زود قهر نکن.. ما تازه باهم جور شدیمااا
ات. خیله خب بلند شو بریم امادع شیم
ات. راستی اسمت؟
جیمین. پارک جیمین
ات. خب منم مین ات دیگه خودتم میدونی
جیمین. هوم
از جام بلند شدم یه سمت عمارت خودم رفتمو لباسامو جمع کردم که یهو..
..... محافظ سلطنتی چوی وارد میشوند....
جونگ هو. سلام ات(لبخند)
ات. اوه اوه ببین کی اینجاس داداشه گل
جونگ هو. خواهره گل(لبخند)
ات. زبون نریز خب چیزی شده؟
جونگ هو.میخواستم ببینم کمک لازم داری برای سفر یا نه راستی شنیدم گفتی همراهت منم و میا باشیم درسته؟!
ات. هوم چون فقط با شما ها اوکیم
جونگ هو. چی هستی؟
ات. اوکی! یعنی جورم!
جومگ هو. خب پس منم باهات اوگیم
ات. اوگی نه اوکی
جونگ هو. خب مگه من چی میگم اوگی دیگه
ات. اوکیییییییی
جونک هو. اوکی؟
ات. آفرین... حالا بیا کمک
جونک هو. آمدمم ملکههههه(خنده)
ات.(لبخند)
واقعا حسی که به یونگی داشتمو بهم میداد مثله یه برادر تنی بود برام بعد کمک هایی کرد از عمارت خارج شدمو به سمت اسبی که برامون آماده کرده بودن حرکت کردم...
جیمین. ات بلدی سوار اسب شی؟
ات. نه فقط تو بلدی...
جیمین. خیله خب من که چیزی نگفتم گفتم؟
جونگ هی. ملکه اگر نیاز به کمک داشته باشن من میتونم همراهشون بشینم!
جیمین. میگه خودش بلده..
من وقتی 14سالم بود مدرک اسب سواری رو هم گرفته بود هه چی فکر کردی آقاعه پارک؟
ات. برای اینکه ثابت کنم خوب بلدم نظرت راجب به یه مسابقه چیه؟
جیمین. عالیه
سوار اسبم شدمو دامن بی صاحابمو یکم کشیدم بالا
ات. با شمارش من.... یک.... دو... سهههههه
با تمام وجودم داشتم سریع تر میرفم
که آخر سر دلمون به حال اسبمون سوختو ول کن شدیم
جیمین. کارت عالیه!
ات. ار..
داشتم حرف میزدم که جونگ هو سریع از اسبش پیاده شدو بغلم کرد
جونگ هو. ات خوبی حالت خوبه دختر تو دیوونه ای یا چی آسیب که ندیدمی ها؟(تند تند)
ات. یاااا خوبم
جیمین.ایش
جونگ هو. تو تا منو سکته ندی ول کن نیستی نه
بخاطر نگرانیش خوشحال شدمو بوسه محکمی رویه گونش گذاشتم که کپ کرده بود سرجاش
ات. نه ول کن نیستم(خنده)
جبمین. اهم اهم.. چه هوایه خوبی.. بله منم روبه رویه دوتا نفهم...
ات. چی داری میگی؟
جیمین. چیزی به اسم خجالت تو دنیا شنیدی؟ مگه شوهرته انقدر محکم بوسش میکنی؟..نچ نچ خدایا مردم چقدر چندشن (غر غر زنان)
ات. عه حیف که چندشت میشه میخواستم لپ توعم بوس کنم خب حالا به راهمون ادامه میدیم
جیمین. الان که فکر میکنم اصلا هم چندش نیس
ات. ولی دیره دیگه الان من حس میکنم صورته تو چندشه..
جیمین. چیییییی؟؟
جونگ هو.(خنده ریز)
جیمین. چی گفتی وایسا.. میگم وایسااااا
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺❤️🩹
ات. عااا تاحالا لبخندتو ندیده بودم(تعجب)
جیمین. ولی من زیاد دیده بودم
ات. عه از امروز نمیبینی...
جیمین. بابا انقدر زود قهر نکن.. ما تازه باهم جور شدیمااا
ات. خیله خب بلند شو بریم امادع شیم
ات. راستی اسمت؟
جیمین. پارک جیمین
ات. خب منم مین ات دیگه خودتم میدونی
جیمین. هوم
از جام بلند شدم یه سمت عمارت خودم رفتمو لباسامو جمع کردم که یهو..
..... محافظ سلطنتی چوی وارد میشوند....
جونگ هو. سلام ات(لبخند)
ات. اوه اوه ببین کی اینجاس داداشه گل
جونگ هو. خواهره گل(لبخند)
ات. زبون نریز خب چیزی شده؟
جونگ هو.میخواستم ببینم کمک لازم داری برای سفر یا نه راستی شنیدم گفتی همراهت منم و میا باشیم درسته؟!
ات. هوم چون فقط با شما ها اوکیم
جونگ هو. چی هستی؟
ات. اوکی! یعنی جورم!
جومگ هو. خب پس منم باهات اوگیم
ات. اوگی نه اوکی
جونگ هو. خب مگه من چی میگم اوگی دیگه
ات. اوکیییییییی
جونک هو. اوکی؟
ات. آفرین... حالا بیا کمک
جونک هو. آمدمم ملکههههه(خنده)
ات.(لبخند)
واقعا حسی که به یونگی داشتمو بهم میداد مثله یه برادر تنی بود برام بعد کمک هایی کرد از عمارت خارج شدمو به سمت اسبی که برامون آماده کرده بودن حرکت کردم...
جیمین. ات بلدی سوار اسب شی؟
ات. نه فقط تو بلدی...
جیمین. خیله خب من که چیزی نگفتم گفتم؟
جونگ هی. ملکه اگر نیاز به کمک داشته باشن من میتونم همراهشون بشینم!
جیمین. میگه خودش بلده..
من وقتی 14سالم بود مدرک اسب سواری رو هم گرفته بود هه چی فکر کردی آقاعه پارک؟
ات. برای اینکه ثابت کنم خوب بلدم نظرت راجب به یه مسابقه چیه؟
جیمین. عالیه
سوار اسبم شدمو دامن بی صاحابمو یکم کشیدم بالا
ات. با شمارش من.... یک.... دو... سهههههه
با تمام وجودم داشتم سریع تر میرفم
که آخر سر دلمون به حال اسبمون سوختو ول کن شدیم
جیمین. کارت عالیه!
ات. ار..
داشتم حرف میزدم که جونگ هو سریع از اسبش پیاده شدو بغلم کرد
جونگ هو. ات خوبی حالت خوبه دختر تو دیوونه ای یا چی آسیب که ندیدمی ها؟(تند تند)
ات. یاااا خوبم
جیمین.ایش
جونگ هو. تو تا منو سکته ندی ول کن نیستی نه
بخاطر نگرانیش خوشحال شدمو بوسه محکمی رویه گونش گذاشتم که کپ کرده بود سرجاش
ات. نه ول کن نیستم(خنده)
جبمین. اهم اهم.. چه هوایه خوبی.. بله منم روبه رویه دوتا نفهم...
ات. چی داری میگی؟
جیمین. چیزی به اسم خجالت تو دنیا شنیدی؟ مگه شوهرته انقدر محکم بوسش میکنی؟..نچ نچ خدایا مردم چقدر چندشن (غر غر زنان)
ات. عه حیف که چندشت میشه میخواستم لپ توعم بوس کنم خب حالا به راهمون ادامه میدیم
جیمین. الان که فکر میکنم اصلا هم چندش نیس
ات. ولی دیره دیگه الان من حس میکنم صورته تو چندشه..
جیمین. چیییییی؟؟
جونگ هو.(خنده ریز)
جیمین. چی گفتی وایسا.. میگم وایسااااا
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺❤️🩹
۴.۰k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.