bᵢₜₜₑᵣ ₐₙd ₛwₑₑₜ🍯☕️
bᵢₜₜₑᵣ ₐₙd ₛwₑₑₜ🍯☕️
𝙋𝙖𝙧𝙩 5●•••
جونگکوک ویو
پرش زمانی به صبح امروز
روی صندلیم نشسته بودم و تمرکز کرده بودم تا یک ایده برای ارائه ی خوبه مقاله پیدا کنم که یک نفر درو باز کردم توجه ای نکردم
حتما سوهوعه
اما صدای یک دختر بود خواستم بلند شم و داد بزنم سرش اما یهو انگار شیفته ی آهنگ شد و گفت عاشقش شدم
نمیدونم چی از میزم برداشت ولی صدای نفسش کنارم بود پس فهمیدم نرفته دیدم دستش اومد سمت صندلیم برش گردوند
با دیدن من انگار برق از سرش پرید
خواست فرار کنه پاش به چرخ های صندلیم گیر کرد و افتاد روی من و به طور تصادفی لبامو روی هم نشست
چشمام حرص بیرون میزد خاستم هلش بدم که سریع بلند شد و مغذرت خواهی کرد و رفت
یعنی چی؟
اونم مث دخترای دیگه شیفته ی من نیست نه
هع
بلند شدم
ایش لعنتی رژ لبشششش
جونگکوک: ععععععععععع(عربده)
به چه جرعتی اینکارو کرد؟
ورقه ای پر از نوشته توجهمو جلب کرد
روش نوشته بود
سناریو عاشقانه نوشته ات
احمق فکر کرده نویسندس
ببینم چ چرتی نوشته
داشتم میخوندم که نفهمیدم کی تموم شد
خیلی قشنگ بود در مورد یک پسر و دختر بود که دیوانه وار عاشق هم بودن و پسره تهش مریض میشه ولی دختره براش میمیره
خیلی قشنگ بود
چی دارم میگم
جونگکوک: خیلیم چرت بود
پرتش کردم تو سطل زباله
که سوهو آمد داخل
سوهو: ام قربان جلسه شروع شد
وقتی رفتیم جلسه فهمیدم ماجرا از چ قراره
پس اون ات کارمند اینجاست
......
𝙋𝙖𝙧𝙩 5●•••
جونگکوک ویو
پرش زمانی به صبح امروز
روی صندلیم نشسته بودم و تمرکز کرده بودم تا یک ایده برای ارائه ی خوبه مقاله پیدا کنم که یک نفر درو باز کردم توجه ای نکردم
حتما سوهوعه
اما صدای یک دختر بود خواستم بلند شم و داد بزنم سرش اما یهو انگار شیفته ی آهنگ شد و گفت عاشقش شدم
نمیدونم چی از میزم برداشت ولی صدای نفسش کنارم بود پس فهمیدم نرفته دیدم دستش اومد سمت صندلیم برش گردوند
با دیدن من انگار برق از سرش پرید
خواست فرار کنه پاش به چرخ های صندلیم گیر کرد و افتاد روی من و به طور تصادفی لبامو روی هم نشست
چشمام حرص بیرون میزد خاستم هلش بدم که سریع بلند شد و مغذرت خواهی کرد و رفت
یعنی چی؟
اونم مث دخترای دیگه شیفته ی من نیست نه
هع
بلند شدم
ایش لعنتی رژ لبشششش
جونگکوک: ععععععععععع(عربده)
به چه جرعتی اینکارو کرد؟
ورقه ای پر از نوشته توجهمو جلب کرد
روش نوشته بود
سناریو عاشقانه نوشته ات
احمق فکر کرده نویسندس
ببینم چ چرتی نوشته
داشتم میخوندم که نفهمیدم کی تموم شد
خیلی قشنگ بود در مورد یک پسر و دختر بود که دیوانه وار عاشق هم بودن و پسره تهش مریض میشه ولی دختره براش میمیره
خیلی قشنگ بود
چی دارم میگم
جونگکوک: خیلیم چرت بود
پرتش کردم تو سطل زباله
که سوهو آمد داخل
سوهو: ام قربان جلسه شروع شد
وقتی رفتیم جلسه فهمیدم ماجرا از چ قراره
پس اون ات کارمند اینجاست
......
۳.۴k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.