مینا

مینا
ارسلان که اومد بهش گفتم پسر عمو جان من با این همه پسر تو یه خونه تا صبح مگه منو نمیشناسی ارسلان گفت مینا من نتونستم دوستامو بیرون کنم چون میشناختمت برنامه ریختیم بری پیش همسایه بالایی دو تاشون دختر دانشجون دخترای خوبین منم قبول کردم و رفتم که با ارسلان بریم بالا پیش این دخترا ارسلان زنگ خونه رو زد و به دختره گفت سحر خانم اینم مینا خانم ما ببخشین دیگه دختره گفت خواهش میکنم آقای مطهری تاج سرین ارسلان رفت پایین و منم با دختره رفتم داخل
دیدگاه ها (۲)

پارت هفتم😍سحر دختر خوبی به نظر میرسه رفتم جلو و سلام کردم بع...

گوشیمو برداشتم و به مینا زنگ زدم و گفتم بیاد پایین مینا هم گ...

پارت ششم 🤤ارسلانرفتم سمت ایفون و بدون اینکه نگاه کنم کیه گفت...

پارت پنجم 💙مهدیابوالفضل میزنم تو سرتا ابوالفضل. حرف نزن نیما...

پارت ۱۹ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط