قلب من * فصل دوم * ( پارت دوازدهم )
قلب من * فصل دوم * ( پارت دوازدهم )
* ویو ا/ت *
* ۶ ماه بعد *
فقط ۳ ماه دیگه مونده بود تا بچه به دنیا بیاد....منم کم کم داشتم به این زندگی عادت میکردم.....بعضی موقع هام میرفتم پیش دخترا و بهم کار با تفنگ یاد میدادن.....خیلی باحاله.....من میخوام بهترین مادر براش بشم! .
عین خودم......( دوستان بچه پسره )
داخل خونه بودم که یهو صدای زنگ گوشیم بلند شد.
ا/ت : ای خدا....این کیه دیگه؟
پاشدم و رفتم سمت گوشیم.....دیدم کوکه!!!
یاخدا!!
چیکار کنم؟!
جواب بودم یا نه؟!!
هوففف ولش کن جواب میدم!
ا/ت : الو.....
کوک : اهم....ا/ت فردا......بیا دادگاه***واسه طلاق!( قط کرد )
ا/ت : چی؟!! کوک....!!
قط کرد!
نه.....
آخه چرا.....هوففففف
نشستم رو زمین.....
ا/ت : واقعا؟! طلاق؟! باورم نمیشه، که برای کاری که نکردم دارم عذاب میکشم.....!
ولی من انتقام میگیرم آقای جعون.....آره.....منتظر باش، یه جوری عذابت میدم که آرزوی مرگ کنی.....!!
* ویو کوک *
بعد از اینکه به ا/ت زنگ زدم و گفتم واسه طلاق بیاد سریع قط کردم.....گریم گرفته بود!
من واقعا نمیخوام این کارو کنم! ولی مجبورم!
کوک : من واقعا متاسفم ا/ت......حتا با این حال که بهم خیانت کردی.....ولی نمیخواستم طلاق بگیریم.....! ( گریه و آروم )
دیگه حالم از خودم بهم میخوره....
بدون ا/ت من هیچی نیستم!
میدونم کمه
باید برم کلاس💔🗿
* ویو ا/ت *
* ۶ ماه بعد *
فقط ۳ ماه دیگه مونده بود تا بچه به دنیا بیاد....منم کم کم داشتم به این زندگی عادت میکردم.....بعضی موقع هام میرفتم پیش دخترا و بهم کار با تفنگ یاد میدادن.....خیلی باحاله.....من میخوام بهترین مادر براش بشم! .
عین خودم......( دوستان بچه پسره )
داخل خونه بودم که یهو صدای زنگ گوشیم بلند شد.
ا/ت : ای خدا....این کیه دیگه؟
پاشدم و رفتم سمت گوشیم.....دیدم کوکه!!!
یاخدا!!
چیکار کنم؟!
جواب بودم یا نه؟!!
هوففف ولش کن جواب میدم!
ا/ت : الو.....
کوک : اهم....ا/ت فردا......بیا دادگاه***واسه طلاق!( قط کرد )
ا/ت : چی؟!! کوک....!!
قط کرد!
نه.....
آخه چرا.....هوففففف
نشستم رو زمین.....
ا/ت : واقعا؟! طلاق؟! باورم نمیشه، که برای کاری که نکردم دارم عذاب میکشم.....!
ولی من انتقام میگیرم آقای جعون.....آره.....منتظر باش، یه جوری عذابت میدم که آرزوی مرگ کنی.....!!
* ویو کوک *
بعد از اینکه به ا/ت زنگ زدم و گفتم واسه طلاق بیاد سریع قط کردم.....گریم گرفته بود!
من واقعا نمیخوام این کارو کنم! ولی مجبورم!
کوک : من واقعا متاسفم ا/ت......حتا با این حال که بهم خیانت کردی.....ولی نمیخواستم طلاق بگیریم.....! ( گریه و آروم )
دیگه حالم از خودم بهم میخوره....
بدون ا/ت من هیچی نیستم!
میدونم کمه
باید برم کلاس💔🗿
۱۳.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.