PART11
(ویو جونگ کوک)
تق تق
+بیا تو
اومد داخل و سینی رو گذاشت روی میزم خواست بره که یه هو افتاد رو زمین و دستش رو گرفت روی سرش رفتم بیرون تا خانم مین رو صدا بزنم
+آجوما آجوما
آخ یادم نبود گفت امروز میره پیش دخترش برگشتم توی اتاق که دیدم از حال رفته
+چیکار کنم چی کار کنم
براید استایل بقلش کردم و گذاشتمش روی تختم و زنگ زدم به سوجین(همون دکتر هان)
+الو سوجین زود بیا اینجا بهت نیاز دارم
.
.
.
¶چیزی نیست به خاطر کار زیاده بدنش خیلی ضعیفه باید بیشتر مراقبش باشی
+آها
¶راستی نمیخوای معرفیش کنی؟
+خدمت کاره خونمه
¶مطمعنی؟
+خداحافظ سوجین
¶باشه بای
سوجین رفت منم برای خودم مشروب ریختم و نشستم رو ی صندلی راک و بهش خیره شدم اون من رو یاد مادرم مینداخت وقتایی که شب ها کنارش میخوابیدم خیلی دلم برای اون زمان تنگ شده رفتم و کنارش دراز کشیدم نفهمیدم چه جوری خوابم برد آخه شب قبل اصلا نخوابیدم
(شب)
(ویو یونا)
چشام و باز کردم و کشی به بدن دادم که دستم به چیزی خورد برگشتم و دیدم اون مرد کنارم خوابه با جیغ از جام بلند شدم که باعث شد از خواب بپره
+چیه چی شده(با حالت خواب آلود)
_تو اینجا چی کار میکنی ؟چرا کنار من خوابیدی ؟(با جیغ)
+اولا اینجا اتاق منه باید اینجا باشم دوما تو کنار من خوابیدی چون این تخته منه
یه نگاه به اطراف انداختم راست میگفت اتاق اون بود ولی من چرا تو اتاق اون خوابیدم؟.......... اتفاق صبح یادم اومد
_خب به هر حال تو نباید کنار یه دختر غریبه به خوابی
+مثل اینکه یادت رفته برای چی این جایی
با شنیدن حرفش زود از اتاق اومدم بیرون و رفتم توی اتاق خودم
내 노예🖤
تق تق
+بیا تو
اومد داخل و سینی رو گذاشت روی میزم خواست بره که یه هو افتاد رو زمین و دستش رو گرفت روی سرش رفتم بیرون تا خانم مین رو صدا بزنم
+آجوما آجوما
آخ یادم نبود گفت امروز میره پیش دخترش برگشتم توی اتاق که دیدم از حال رفته
+چیکار کنم چی کار کنم
براید استایل بقلش کردم و گذاشتمش روی تختم و زنگ زدم به سوجین(همون دکتر هان)
+الو سوجین زود بیا اینجا بهت نیاز دارم
.
.
.
¶چیزی نیست به خاطر کار زیاده بدنش خیلی ضعیفه باید بیشتر مراقبش باشی
+آها
¶راستی نمیخوای معرفیش کنی؟
+خدمت کاره خونمه
¶مطمعنی؟
+خداحافظ سوجین
¶باشه بای
سوجین رفت منم برای خودم مشروب ریختم و نشستم رو ی صندلی راک و بهش خیره شدم اون من رو یاد مادرم مینداخت وقتایی که شب ها کنارش میخوابیدم خیلی دلم برای اون زمان تنگ شده رفتم و کنارش دراز کشیدم نفهمیدم چه جوری خوابم برد آخه شب قبل اصلا نخوابیدم
(شب)
(ویو یونا)
چشام و باز کردم و کشی به بدن دادم که دستم به چیزی خورد برگشتم و دیدم اون مرد کنارم خوابه با جیغ از جام بلند شدم که باعث شد از خواب بپره
+چیه چی شده(با حالت خواب آلود)
_تو اینجا چی کار میکنی ؟چرا کنار من خوابیدی ؟(با جیغ)
+اولا اینجا اتاق منه باید اینجا باشم دوما تو کنار من خوابیدی چون این تخته منه
یه نگاه به اطراف انداختم راست میگفت اتاق اون بود ولی من چرا تو اتاق اون خوابیدم؟.......... اتفاق صبح یادم اومد
_خب به هر حال تو نباید کنار یه دختر غریبه به خوابی
+مثل اینکه یادت رفته برای چی این جایی
با شنیدن حرفش زود از اتاق اومدم بیرون و رفتم توی اتاق خودم
내 노예🖤
۷.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.