گربه کوچولوی من

گربه کوچولوی من
پارت فک کنم پنجم

ات ویو
آخ جووووووون دارن با موچی میرم آدم بکشم(خر ذوق)
وایسا ببینم
حالا چی بپوشممممممممم؟(🤣🤣🤣ادمین پاره شد)
اها وایسا اینارو بپوشم
تق تق
ات:جانم؟
جیمین:میتونم بیام تو؟
ات:آره موچی بیا
جیمین:خب....
تو که هنوز آماده نشدی
۲ دیقه برگرد اونور
جیمین:ها؟
ات:برگرد لباس عوض کنم
جیمین برگشت
ات سریع لباسشو عوض کرد
(اسلاید ۲ لباس ات)
و گفت
ات:خب حالا برگرد
جیمین برگشت
جیمین تا چند دقیقه محو ات شده بود با صدای ات به خودش اومد
ات:نگاه کردنت تموم نشد؟
جیمین:راه نداره اینجوری بیای
ات:چرااااااا؟
جیمین:این لباس خیلی بازه
ات:گولبه کوشولوووووو(کیوت)
جیمین:ات خواهش میکنم دوباره نه نمی‌تونم نه بگم
ات:..........
جیمین:خیلی خب باشه ولی حق نداری از من دور بشی
بریم؟
ات:بریم
نویسنده ویو
میخواستن حرکت کنن و رفتن اونجا و یهو حمله کردن تو اتاق یارو
اما فقط چن تا بادیگارد اونجا بود
جیمین رفت که اونارو بکشه و ات بیرون در داشت نگاه می‌کرد که یهو یه چیزی انگار از اونور رد شد
ات هم رفت دنبالش
ات:........(مث صگ ترسیده)












سلام چطورید؟
ببخشید انقد دیر گذاشتم و این پارت هم کمه
امتحان دارم اما فردا آخریشه
شب بازم پارت میزارم ولی امروزم تحمل کنید از فردا بیشتر فعالیت میکنم
چون آخر هفتست
لاو یو گایز
دیدگاه ها (۰)

گربه کوچولوی من پارت ششمات:تو.......ات ویوبا چیزی که دیدم کا...

گربه کوچولوی منپارت هفتمجیمین:زود باش باید ببریمش بیمارستان_...

گربه کوچولوی منپارت چهارم فک کنمهر لحظه ممکن بود رد جیمینو ب...

گربه کوچولوی منپارت سومات:من خیلی دلم واسه والدینم تنگ شدهاز...

Part 3رسیدیم خونهجیمین : دنبالم بیاات ویودنبالش رفتم داخل ات...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

پارت ۳۱ات: تو.... خیلی 😡😨جیمین: من چی 😡ات: هیچی.... ترس.... ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط