«عشق پولی پارت۱۸»

«عشق پولی پارت۱۸»
+عا.عااا...ااره(ارومو تعجب اور)
جیمین خیلی خوشحال حلقه رو تو دست ا.ت کرد هیونم خیلی خوشحال بهت نگاه کرد
=ا.ت شرمندم ک اذیتت کردم ولی الان برای این سه ماع ک اسیبی بهت وارد نشه ی هویت جدید برات درست کردیم
_اسم الانت پارک سول آ است و توی شناسنامه ی جدیدت امم(ی لبخند خاصش)چجوری بگم زنمی
+بلهههه؟؟؟؟
_خب ت زن منی
ک هیون ی خن ه های بلند و عصبی میکرد ک داشت میگفت مثل ادم براش توضیح بده
_ببین برای اینکه اسیب نبینی و کسی شک نکنه ۲۴سالته و زن من ثبت شدی
+اهااا
_ناراحتی؟؟
+چی..ن
=رسیدیممم
=ا.ت درسا امروزو یاد گرفتی؟؟؟
+اره تقریبا
=من یاد نگرفتممم داداش بهمون یاد میدی؟ت ریاضیتت خیلی خوبهه
_باشه یادت میدم بیاین غذا بخوریم
غذاتونو خوردین و رفتین تمرین کنین
=ععع گوشیم داره زنگی میخوره ی لحظه
_کیه؟
=جینا
+_جینااا؟؟؟اوووووو(همزماننن)
=ساکتتت الان میامم
داشتی میخندیدی ک دیدی یکی خیلی جذاب داره نگات میکنه دیدی جیمین بود
_خانممم پارک ریاضیتون خیلی خوبهه
توعم ب شوخی زدی ب سینه سمت‌چپش ینی قلبش داشتین میخندیدین ک یهو خنده هاش عجیب شد نفسش نمیومد و میگفت قلبمم
+اینم یکی از شوخیاتهه زیاد خنده دا نی(خنده)
+جیمبن خوبی؟؟؟(نگران)
+جیمیننن(گریه)
دوتا دستاتو گذاشتی رو گونه هاش از دید گریع میکرد(خدا نکنه)صورتشو نزدیک کرد بهشون خیلی بهم نزدیک شدین نفساشو حس میکردی اونم اومد نزدیک تر ب لبای هم نگاه میکردین
+خوبی؟(اروم),
ک یهو نتونست مقاومت کنه و لبشو گذاشت رو لبت ت همین لحظه هیون نگاتون میکردوتوهم یهو لبشو مک میزدیو....