فیک پارت۱۱
فیک جیمین (پارت ۱۱)
ویو ا/ت :
گوشیم رو بر میدارم هنوز ۱۰ دقیقه تا روشن شدن الارمم مونده ولی انقدر هیجان دارم حدودا یک ساعته بیدارم..
آلارم رو خاموش می کنم....یک نیم کت با یک شلوار بلند پوشیدم.....قدمم بلنده خیلی قشنگ میشه....
میرم پایین
بابا : سلام دخترم...بیا یک چیزی بخور که حواست کامل سر کارت باشه . کمک هم خواستی بیا پیش خودم!
میرم میشینم...
ا/ت : بابا یک سوال...
بابا : جانم؟!
ا/ت : اگه کسی که ازش دفاع میکنم واقعا مجرم باشه چی؟
بابا : اون موقع سعی میکنی مجازات کمتر براش بگیری!
ا/ت : نه...منظورم اینه که اون مجرمه! من باید بازم ازش دفاع کنم؟
بابا : ببین ا/ت هر آدمی حق داره ازش دفاع بشه! شاید اگه اون مجرم یکبار توی زندگیش کسی ازش دفاع میکرد...یا سعی میکرد کمکش کنه اصلا مرتکب جرم نمیشد!
لبخند میزنم...
ویو جیمین :
میرم پایین صدای پسرا رو میشنوم
تهیونگ : نگرانشم...
کوک : داریم راجه به ا/ت حرف میزنیمااا از پسش بر میاد.
جین : ا/ت دهن همهی دادستانی رو سرویس میکنه!
(خنده)
جیمین : مگه چیزی شده که نگران ا/تی تهیونگ!؟
کوک : یعنی تو از اینهمه حرف فقط اونجا تهیونگ گفت نگرانه رو شنیدی؟
جیمین : اون رو که شنیدم دیگه به بقیه حرفاتون توجه نکردم!
جین : بعد شما بگین ما فقط دوستیم...
جیمین : ام...ن.نه
تهیونگ: ولش کنین بیرون میبینین خجالتیه! بیاین صبحونه بخوریم
ویو ا/ت : از ماشین پیاده میشم...
جلوی دادستانی وایسمیتم و تفس عمیقی میکشم
آروم پله هه رو بالا میرم
وارد دادستانی که میشم آقای جانگ رو میبینم . یکی از همکار های بابامه البته آقای جانگ قاضیه
ا/ت : سلام آقای جانگ...من ا/ت ام! لی ا/ت دختر آقای لی
آقای جانگ : او...سلام آخرین باری که دیدمت هنوز چتری داشتی! پدرت گفته بود کارآموزی درسته؟
ا/ت : بله!
آقای جانگ : با پسرم آشنا شو..یوجین ! دادستانه!
ا/ت : خوشبختم
یوجین : همچنین
آقای جانگ : داداستان پرونده تو پسرمه...قاضیش هم سوبین نامزدشه .
یوجین : اصلاح میکنم نامزد سابقم پدر.....پرونده اولت دست آدمای خوبی افتاده...من با فضای دادستانی اشنات میکنم...بیا
دستشو دور کمرم میزاره که معذب میکنه
سعی میکنم ازش دور شم که یکدفعه.....
شرط : ۵ لایک ، ۱ کامنت
حمایت ها کم باشه دیگه نمیزارم...حمایت کنین
ویو ا/ت :
گوشیم رو بر میدارم هنوز ۱۰ دقیقه تا روشن شدن الارمم مونده ولی انقدر هیجان دارم حدودا یک ساعته بیدارم..
آلارم رو خاموش می کنم....یک نیم کت با یک شلوار بلند پوشیدم.....قدمم بلنده خیلی قشنگ میشه....
میرم پایین
بابا : سلام دخترم...بیا یک چیزی بخور که حواست کامل سر کارت باشه . کمک هم خواستی بیا پیش خودم!
میرم میشینم...
ا/ت : بابا یک سوال...
بابا : جانم؟!
ا/ت : اگه کسی که ازش دفاع میکنم واقعا مجرم باشه چی؟
بابا : اون موقع سعی میکنی مجازات کمتر براش بگیری!
ا/ت : نه...منظورم اینه که اون مجرمه! من باید بازم ازش دفاع کنم؟
بابا : ببین ا/ت هر آدمی حق داره ازش دفاع بشه! شاید اگه اون مجرم یکبار توی زندگیش کسی ازش دفاع میکرد...یا سعی میکرد کمکش کنه اصلا مرتکب جرم نمیشد!
لبخند میزنم...
ویو جیمین :
میرم پایین صدای پسرا رو میشنوم
تهیونگ : نگرانشم...
کوک : داریم راجه به ا/ت حرف میزنیمااا از پسش بر میاد.
جین : ا/ت دهن همهی دادستانی رو سرویس میکنه!
(خنده)
جیمین : مگه چیزی شده که نگران ا/تی تهیونگ!؟
کوک : یعنی تو از اینهمه حرف فقط اونجا تهیونگ گفت نگرانه رو شنیدی؟
جیمین : اون رو که شنیدم دیگه به بقیه حرفاتون توجه نکردم!
جین : بعد شما بگین ما فقط دوستیم...
جیمین : ام...ن.نه
تهیونگ: ولش کنین بیرون میبینین خجالتیه! بیاین صبحونه بخوریم
ویو ا/ت : از ماشین پیاده میشم...
جلوی دادستانی وایسمیتم و تفس عمیقی میکشم
آروم پله هه رو بالا میرم
وارد دادستانی که میشم آقای جانگ رو میبینم . یکی از همکار های بابامه البته آقای جانگ قاضیه
ا/ت : سلام آقای جانگ...من ا/ت ام! لی ا/ت دختر آقای لی
آقای جانگ : او...سلام آخرین باری که دیدمت هنوز چتری داشتی! پدرت گفته بود کارآموزی درسته؟
ا/ت : بله!
آقای جانگ : با پسرم آشنا شو..یوجین ! دادستانه!
ا/ت : خوشبختم
یوجین : همچنین
آقای جانگ : داداستان پرونده تو پسرمه...قاضیش هم سوبین نامزدشه .
یوجین : اصلاح میکنم نامزد سابقم پدر.....پرونده اولت دست آدمای خوبی افتاده...من با فضای دادستانی اشنات میکنم...بیا
دستشو دور کمرم میزاره که معذب میکنه
سعی میکنم ازش دور شم که یکدفعه.....
شرط : ۵ لایک ، ۱ کامنت
حمایت ها کم باشه دیگه نمیزارم...حمایت کنین
۶.۳k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.