دیوانه بازی پارت 21:

دیوانه بازی پارت 21:
دقت کردید توی هر داستان عاشقانه ای یه جدایی کوتاه و پر از درد وجود داره؟ که معمولا نقش اول پسر خیلی درد میکشه؟ همچی خوب بود تا اینکه یونگی دوباره پیداش شد!
اگوست 2023:
کوک ویو:
از اون شب ببعد یه هفته میگذره منو ات خیلی با هم خوب بودیم می هی هم خیلی ات رو دوست داشت اما این خوشی چقدر ادامه داشت؟ میدونم داستان کلیشه ای ولی منو ات میتونیم راحت بشیم دیگه ساعت 10 شده بود ات هنوز تو بغلم خواب بود شروع کردم به نوازش موهاش که بیدار شد
+جونگکوک شی
_چیشده پرنسس؟
ساعت چنده؟
+یک ربع به 10
+اوف جونگکوک چرا زودتر بیدارم نکردی؟
_عا عا پرنسس مگه چیشده؟
+امروز یکشنبه اس تعطیلی می هی عه باید ساعت 10 ربع ببرمش کلاس 🐕 و خودم برم باشگاه جونگکوک شی!!!!
_عاعا پرنسس حالا تقصیر من شد؟ تازه نمی ساعت وقت داریم
+جونگکوک شی تا روانی نشدم پاشو.
_من چرا پاشم من میخوابم در هر صورت امروز کاری ندارم.
و به طرف مخالف ات خوابید ات هم از حرصش پاشد حولشو برداشت و رفت حموم
_حقته پرنسس روانی 😒
ات ویو :
مرتیکه بیشعور منه بنده خدا دنیا باید همه کار بکنم اقا بخوابه به درک که اصن مافیا هم باشی به کتفم نیییی تازه امروز تولدمه اما مثللاااا
(حیح من خودم 8 مرداد تولدم بود🐕 اما ویسگون زد پیج اصلیمو مسدود کرد 😐)
مثلا تولدمه با من حر و بحث میکنه یه تولدت مبارک خشک خالی هم نکرد بعد 10 مین لباس راحتی پوشیدم اومد از حموم بیرون بهش نیم نگاهی کردم هنوز خواب بود😐 لباس پوشیدم (اسلاید دوم) و لباسای ورزشیمو گذاشتم تو کوله و و هرچیزی لازم بود گذاشتم دوباره نگاه کردم خواب بود +هعی ات اروم باش
در اتاق باز کردم و وقتی رفتم بیرون درو کوبیدم
کوک ویو :
تو خواب بیداری بودم فهمیدم ات اعصبانیه تازه امروز تولدش هم بود وقتی رفت درو شتلغ بست که یهو پریدم
_روانیییی
(بچه ها میدونم دیر به دیر میزارم ولییی از این ببعد همچیو اوکی میکنم فقط حمایت کنید🌝🫀)