این پارتو زودتر گذاشتم:)♡
این پارتو زودتر گذاشتم:)♡
مروارید سفید
پارت⁷
یه اس ام اس واسم اومده بود...یه نوشته ی تحدید بود..از نگاهم معلوم بود تعجب کردم
جئون:چیه داری میخونی؟
ات:هیچی مهم نیست...
جئون:بده گوشیتو
ات:گفتم که مهم نیست
جئون:منم گفتم بده گوشیتو(عصبی)
گوشیمو دادم دستش و اون پیامو خوند..عصبانیتش به اوج رسید..
جئون:حتما اینم کاره کیمه(عصبی)
ات:تو از کجا میدونی کاره تهیونگ باشه؟
جئون:....
ات:ول کن...مهم نیست..فقط یه مزاحمته
جئون:اوکی..ولی اگه اتفاقی افتاد برات بگو!
ات:اوکی
رفتم توی اتاقم و همینطور توی گوشیم داشتم توی اینستا میگشتم که جونگکوک دوباره درو باز کرد..این پسر باز چیکار داره
جئون:ات...خوابم میاد
ات:خب به من چه..
جئون:(خودشو میندازه روی تخت)
ات:اوی چرا اینجا میخوابی؟برو یجا دیگه
جئون:مامان بابا قبل مردنشون گفتن من ازت مراقبت کنم پس الان باید ازت مراقبت کنم
ات:ودف...
جئون:خب شاید یکی بیاد توی اتاقت!
ات:میدونم داری بهونه میاری چی شده؟
جئون:کیم بهم پیام داده
ات:خب؟
جئون:گفته ازین به بعد با من مثل بهترین دانشجو رفتار میکنه
ات:آی شت....خب؟
جئون:بعد گفتش که به یه شرطی..که خب مهم نیست
ات:میدونم مهمه بگو
جئون:اون گفتش...دوباره میخواد فردا تورو توی دفتر ببینه
ات:ودف...برای چی؟
جئون:نمیدونم..ولی ترجیح میدم باهام مثل یه آشغال رفتار کنه ولی دوباره نخواد باتو کاری کنه
ات:خب...چی بگم..فردا میرم پیشش
جئون:نه نرو!
ات:نترس این دفعه مطمئنم اتفاقی نمیوفته
جئون:اوکی
شرایط
لایک و کامنت نمیخوام فقط میخوام برید ناشناسمو پر کنید،ننویسید جهت ایگ نکردن لطفا ناشناسمو قشنگ پر کنید
مروارید سفید
پارت⁷
یه اس ام اس واسم اومده بود...یه نوشته ی تحدید بود..از نگاهم معلوم بود تعجب کردم
جئون:چیه داری میخونی؟
ات:هیچی مهم نیست...
جئون:بده گوشیتو
ات:گفتم که مهم نیست
جئون:منم گفتم بده گوشیتو(عصبی)
گوشیمو دادم دستش و اون پیامو خوند..عصبانیتش به اوج رسید..
جئون:حتما اینم کاره کیمه(عصبی)
ات:تو از کجا میدونی کاره تهیونگ باشه؟
جئون:....
ات:ول کن...مهم نیست..فقط یه مزاحمته
جئون:اوکی..ولی اگه اتفاقی افتاد برات بگو!
ات:اوکی
رفتم توی اتاقم و همینطور توی گوشیم داشتم توی اینستا میگشتم که جونگکوک دوباره درو باز کرد..این پسر باز چیکار داره
جئون:ات...خوابم میاد
ات:خب به من چه..
جئون:(خودشو میندازه روی تخت)
ات:اوی چرا اینجا میخوابی؟برو یجا دیگه
جئون:مامان بابا قبل مردنشون گفتن من ازت مراقبت کنم پس الان باید ازت مراقبت کنم
ات:ودف...
جئون:خب شاید یکی بیاد توی اتاقت!
ات:میدونم داری بهونه میاری چی شده؟
جئون:کیم بهم پیام داده
ات:خب؟
جئون:گفته ازین به بعد با من مثل بهترین دانشجو رفتار میکنه
ات:آی شت....خب؟
جئون:بعد گفتش که به یه شرطی..که خب مهم نیست
ات:میدونم مهمه بگو
جئون:اون گفتش...دوباره میخواد فردا تورو توی دفتر ببینه
ات:ودف...برای چی؟
جئون:نمیدونم..ولی ترجیح میدم باهام مثل یه آشغال رفتار کنه ولی دوباره نخواد باتو کاری کنه
ات:خب...چی بگم..فردا میرم پیشش
جئون:نه نرو!
ات:نترس این دفعه مطمئنم اتفاقی نمیوفته
جئون:اوکی
شرایط
لایک و کامنت نمیخوام فقط میخوام برید ناشناسمو پر کنید،ننویسید جهت ایگ نکردن لطفا ناشناسمو قشنگ پر کنید
۷.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.