خشن ترین مافیا

خشن ترین مافیا❥
𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆
«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒»


همراه تهیونگ وارد مهمونی شدیم همه نگاه ما کردن رفتیم سر یک میز نشستیم که یک اقا امد سمتمون تهیونگ اون و دید بغلش کرد و با هم حرف زدن تهیونگ داشت حرف میزد که رفتم در گوشش گفتم من می رم دست شویی رفتم دستشویی کارم و کردم میخواستم بیام بیرون دیدم در باز نمیشه
ا/ت : وای هالا چیکار کنم گوشیمم پیش تهیونگ جا گذاشتم داشتم دنبال راه خروج می گشتم که یک پنجره دیدم یکم باریک بود ولی فکر کنم جام میشد ارتفاعشم پایین بود
(دوستان دستشویی طبقه اوله پس ارتفاعشم کمه)رفتم داخل پنجره اما گیر کردم😂خودم و با عقب جلو هل دادم اما نشد
ا/ت : خدایا چیکار کنم
تهیونگ : ا/ت اونجا چیکار میکنی😂(با خنده)

ا/ت : بیا نجاتم بده دستگیره خراب شده منم مجبور شدم از پنجره بیام اما از این پنجره کوفتی در نمیام 😭نجاتم بده

تهیونگ : وای دختر وایسا ازت چند تا عکس بگیرم در آینده به بچه هامون نشون بدم😂

ا/ت : 😐

تهیونگ : وایسا الان میام یکم شکمتو بده داخل

ا/ت : باشه شکمم و دادم داخل تهیونگم راحت من و آورده بیرون وای مرسی عشقم

ا/ت : ( ا/ت تو مغزش ) وای این چی بود من گفتم الان چطوری جعمش کنم

ا/ت : امم چیزه میدونی من اص...

تهیونگ : میدونم نمیخواد بیا بریم زشته میگن دوتایی کجا رفتن....
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۱۶)

عشق فراموش نشدنی☯ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡"ᴘᴀʀᴛ 𝟷𝟿"با خورتومش بلند...

عشق فراموش نشدنی☯ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡"ᴘᴀʀᴛ 𝟸𝟶"خودمم رفتم خواب...

خشن ترین مافیا❥𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐬𝐭 𝐝𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫𝐨𝐮𝐬 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚☆«𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟑»تهیونگ : وقت...

عشق فراموش نشدنی☯ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡"ᴘᴀʀᴛ 𝟷𝟾"بالشت و گذاشتم ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط