☆♡پارت: ۱۲♡☆
☆♡پارت: ۱۲♡☆
خب بلاخره شرطا رسید😀🙂😊
اوهانی: راستی سویونگ تو چرا همه چیو آبی مشکی گرفتی؟
سویونگ: چون رنگ آبیو خیلی دوست دارم از چیزای جینگیلی مینگیلی هم زیاد خوشم نمیاد.
اوهانی: تو زیاد زیاد از چیزای دخترونه خوشت نمیاد. البته خب هر کسی سلیقه خودشو داره.
هانیول: اها خب بریم تو این کافه بستنی هاشم خیلی خوبه.
اوهانی و سویونگ: بریم.
رفتن نشستن روی ی صندلی و به گارسون سفارششون رو دادن.
هانیول: ی بستنی بزرگ با طعم توت فرنگی.
اوهانی: منم ی بستنی میوه ای.
سویونگ: من ی بستنی شکلاتی موزی می خوام ممنون.
گارسون رفت تا بستنی هاشونو حاضر کنه بیاره.
هانیول: آی پاهام درد گرفت از بس گشتیم. اوهانی ام که هر فروشگاهیو میبینه باید حتما بره همه جاشو بگرده.
اوهانی: ای بابا خب باید همه رو بگردم تا یدونه بهترینو انتخاب کنم دیگه.
سویونگ:(داشت به اون دوتا می خندید) شما دوتا خیلی بامزه و کیوتین.
اوهانی: اووو عجب خانم بلاخره خندید.
گارسون بستنی هاشونو اورد.
اوهانی: اوممم... خیلی خوشمزست خیلی وقت بود بستنی نخورده بودم.
هانیول: اوهوم ارع.
سویونگ: بستنی کنار دوستات خوشمزه تره. شمام از مال من می خورین؟
هانیول: اره کنار هم همچی خوشمزه ترع.
هانیول و اوهانی ی قاشق از بستنی سویونگ برداشتن.
هانیول: تو ام از مال ما بخور.
سویونگ: نه نمی تونم مال شما توش توت فرنگی داره من به توت فرنگی حساسیت دارم.
اوهانی: واقعا؟ اگه بخوری چی میشه؟
سویونگ: اگه توت فرنگی بخورم راه گلوم بسته میشه منم اگه امپول زد حساسیت نزنم کم کم خفه می شم میمیرم.
هانیول: اها پس باید خیلی مواظب باشی که چیزی که توتفرنگی توش باشه نخوری. ولی هیف من عاشق طعم توتفرنگی ام.
سویونگ: من حساسیت دارم تو که می تونی بخوری.
هانیول: اره می تونم بخورم ولی اگه چیزی بگیرم که با طعم توتفرنگی باشه بعد تو اشتباهی بخوری چی؟!
سویونگ: نگاران نباش همچین اتفاقی نمیوفته.
اوهانی: میگم سویونگ طعم مورد علاقه تو چیه؟
سویونگ: من طعم شکلاتی و موزی دوست دارم. توچی؟
اوهانی: منم طعم میوه ای ولی پرتغالی و موزی از همه بیشتر دوست دارم.
بستنیاشونو خوردن و رفتن حساب کردن و رفتن بیرون از کافه.
هانیول: دیگه هوا داره تاریک میشه دیگه بریم خونه.
اوهانی: اره دیگه بریم خونه. سویونگ منتظر باش فردا می آیم.
سویونگ: باشه منتظرتون هستم. فعلا آنیونگ.
اوهانی و هانیول: آنیونگ.
هر کدوم رفتن سمت خونه ی خودشون. سویونگ قدم زنان رفت خونه.
(نیم ساعت بعد)
سویونگ در خونه رو باز کرد و رفت تو.
سویونگ: خانم کانگ.(خانم کانگ خدمت کارخونس)
خانم کانگ: بله خانم؟
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
به مناسبت شب یلدا فردا هم ی پارت دیگه می زارم ولی لایک یادتون نره ❤
لایک پلیز❤
خب بلاخره شرطا رسید😀🙂😊
اوهانی: راستی سویونگ تو چرا همه چیو آبی مشکی گرفتی؟
سویونگ: چون رنگ آبیو خیلی دوست دارم از چیزای جینگیلی مینگیلی هم زیاد خوشم نمیاد.
اوهانی: تو زیاد زیاد از چیزای دخترونه خوشت نمیاد. البته خب هر کسی سلیقه خودشو داره.
هانیول: اها خب بریم تو این کافه بستنی هاشم خیلی خوبه.
اوهانی و سویونگ: بریم.
رفتن نشستن روی ی صندلی و به گارسون سفارششون رو دادن.
هانیول: ی بستنی بزرگ با طعم توت فرنگی.
اوهانی: منم ی بستنی میوه ای.
سویونگ: من ی بستنی شکلاتی موزی می خوام ممنون.
گارسون رفت تا بستنی هاشونو حاضر کنه بیاره.
هانیول: آی پاهام درد گرفت از بس گشتیم. اوهانی ام که هر فروشگاهیو میبینه باید حتما بره همه جاشو بگرده.
اوهانی: ای بابا خب باید همه رو بگردم تا یدونه بهترینو انتخاب کنم دیگه.
سویونگ:(داشت به اون دوتا می خندید) شما دوتا خیلی بامزه و کیوتین.
اوهانی: اووو عجب خانم بلاخره خندید.
گارسون بستنی هاشونو اورد.
اوهانی: اوممم... خیلی خوشمزست خیلی وقت بود بستنی نخورده بودم.
هانیول: اوهوم ارع.
سویونگ: بستنی کنار دوستات خوشمزه تره. شمام از مال من می خورین؟
هانیول: اره کنار هم همچی خوشمزه ترع.
هانیول و اوهانی ی قاشق از بستنی سویونگ برداشتن.
هانیول: تو ام از مال ما بخور.
سویونگ: نه نمی تونم مال شما توش توت فرنگی داره من به توت فرنگی حساسیت دارم.
اوهانی: واقعا؟ اگه بخوری چی میشه؟
سویونگ: اگه توت فرنگی بخورم راه گلوم بسته میشه منم اگه امپول زد حساسیت نزنم کم کم خفه می شم میمیرم.
هانیول: اها پس باید خیلی مواظب باشی که چیزی که توتفرنگی توش باشه نخوری. ولی هیف من عاشق طعم توتفرنگی ام.
سویونگ: من حساسیت دارم تو که می تونی بخوری.
هانیول: اره می تونم بخورم ولی اگه چیزی بگیرم که با طعم توتفرنگی باشه بعد تو اشتباهی بخوری چی؟!
سویونگ: نگاران نباش همچین اتفاقی نمیوفته.
اوهانی: میگم سویونگ طعم مورد علاقه تو چیه؟
سویونگ: من طعم شکلاتی و موزی دوست دارم. توچی؟
اوهانی: منم طعم میوه ای ولی پرتغالی و موزی از همه بیشتر دوست دارم.
بستنیاشونو خوردن و رفتن حساب کردن و رفتن بیرون از کافه.
هانیول: دیگه هوا داره تاریک میشه دیگه بریم خونه.
اوهانی: اره دیگه بریم خونه. سویونگ منتظر باش فردا می آیم.
سویونگ: باشه منتظرتون هستم. فعلا آنیونگ.
اوهانی و هانیول: آنیونگ.
هر کدوم رفتن سمت خونه ی خودشون. سویونگ قدم زنان رفت خونه.
(نیم ساعت بعد)
سویونگ در خونه رو باز کرد و رفت تو.
سویونگ: خانم کانگ.(خانم کانگ خدمت کارخونس)
خانم کانگ: بله خانم؟
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
به مناسبت شب یلدا فردا هم ی پارت دیگه می زارم ولی لایک یادتون نره ❤
لایک پلیز❤
۲۱.۲k
۳۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.