فیک:"قرار"۳

جیهوپ درحالی که تلفن رو پشت گوشش گرفته بود داشت صداشو صاف میکرد:
اهم اهم.....الو؟
صدای خیلی نازک و زمختی از پشت تلفن جواب داد: الو؟...کیم ا.ت هستم بفرمایید
جیهوپ:خانم کیم من گوشیتونو پیدا کردم...یعنی گوشیتون دست من مونده !
منشی لی یهو با حرص گوشی رو به سمت جیهوپ پرت کرد و جیهوپ اونو تو هوا گرفت:
آقای جانگ ! گوشیتونو پیدا کردم یعنی چی؟ توقع دارید با این لحن بهتون پا بده؟
جیهوپ: تقصیر خودته منشی لی! این چجور تقلید صداییه؟ من چجور حس بگیرم
منشی لی کلاه گیسشو در آورد و با دستاش موهای ژل زدشو شلخته کرد:
آقای جانگگگگگ من بخاطر حس گرفتن شما آرایش کردم کلاه گیس گذاشتم صدامو نازک کردم کفش زنانه پام کردم ! حالا میگید حس نگرفتید ! این بیست و پنجمین باره که دارید پشت تلفن چرت و پرت میگید ! من اصلا استعفا میدم !
جیهوپ رفت و دو دستی بازوی منشی لی رو چسبید و با چهره‌‌ای به شدت کیوت بهش زل زد:
منشی دلت میاد بعد ده سال منشی من بودن تو این شرایط ولم کنی بری؟هوم؟
منشی‌لی عنیکشو جابه‌جا کرد و نفسی کشید:
چرا ایندفعه واقعا بهش زنگ نمیزنید؟
.
.
.
_اهم اهم...
منشی لی لب زد:
آروم و جتلمن باشید قربان
جیهوپ هم لب زد:
اوکی..
جیهوپ: الو؟ خانم کیم ا.ت؟
ا.ت:بله بله خودمم...گوشی من دست شماس؟
جیهوپ:بله خانم کیم دست منه...
منشی‌لی:‌ *لب زدن*یه قرار بزارید که بهش پسش بدین
جیهوپ: پا به فرار بزارید که پستون بدم !
منشی لی محکم میکوبه تو سرش و با افسوس به جیهوپ نگاه میکنه
ا‌.ت:بله؟
جیهوپ: نه نه...منظورم اینه که یه قرار بزاریم تا ببینمتون و گوشی رو بهتون پس بدم
ا.ت:حتما حتما...فردا تو کافه‌ی*فلان فلان* میبینمتون...فقط...اسمتون؟آقای؟
جیهوپ:جانگ جیهوپ هستم
ا.ت: اع ! تو همونی نیستی که دیروز باهاش ناهار خوردم؟
جیهوپ: بله درسته...
ا.ت:میدونی اصلا بحث ازدواج رو کشیدی وسط فقط رفتم ! بالاخره تقصیر خودت بود تو قرار اول میخواستی ازم خاستگاری کنی...میگم...مستی چیزی بودی یا هنوزم سر حرفت هستی؟
جیهوپ:‌من سر حرفم هستم خانم کیم... از سمستی چیزی نگفتم !
ا.ت:بابا تو دیگه کی هستی! باشه فردا میبینمت
جیهوپ: حتما ! منم میبوسم...نه یعنی مبینمتون !
منشی لی سری تکون داد رو به جیهوپ کرد:
مثل اینکه شما قراره سینگل به گور بشید قربان...
.
.
.
از طرفی دیگه کیم ا.ت برای خودش پشت میز نشسته بود و داشت دوکبوگی میل میکرد
اصلا براش مهم نبود که سه ماه دیگه سی ساله میشه !
اون از ازدواج فراری بود و مثل جیهوپ بخاطر پدرش سر قرار میرفت
اما مثل اینکه سرنوشت برای دوتاشون‌چیز دیگه ای میخواد...
.
.
.
계속
دیدگاه ها (۲۱)

فیک:"لوسیفر"۱۲

فیک:"بزار نجاتت بدم"۲۱

فیک:"بزار نجاتت بدم"۲۰

فیک:"لوسیفر"۱۱

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط