پارت 120

دکتر: خب اقای پارک باالخره بیدار شدین. خوب هستین
جیمین: بله
دکتر:خوبه. حالا بزارین بازم چک کنیم.
پرستار نزدیک شد و شروع کرد به چک کردن.
جیمین: کی مرخص میشم
دکتر : فردا
#فردا
بعداز کارای ترخیص با جیمین باهم از بیمارستان خارج شدیم
و دیدم که هیون و جولیا باهم نشسته بودت و
هیون داشت موهاش بو میکرد لبخندی از ته دل روی لبم نشست. فکر
کنم یه خبرایی تو راهه، بیصدا ازشون رد شدم.
ت: یواش جیمین
جیمین: حواسم هست.
پوفی کشیدم:
ت: اوکی. هیون کجاست؟
جیمین
:رفته ماشین بیاره.
ت: جولیا هم باهاش رفت؟
جیمین
: آره.
و دستم رو تو دستش فشرد.
فکر کنم یه خبراییه.
جیمین
به طرفم برگشت و با آبروی بالا رفته گفت:
جیمین: چهجوری؟
یکم پیش داشتم میومدیم بیرون با یه لحظه عاشقونه روبهرو شدم
جیمینبا شیطنت گفت:
جیمین
: معلومه، داداش خودمه میدونه باید کی رو بگیره.
با مظت کوبیدم به بازوش.
ت: ببند!
با ایستادن ماشین هیون پیاده شد و در رو باز کرد.
هیون:بفرمائید جناب پارک.
جیمین
: ممنون آقای عاشق.
همین حرف کافی بود، تا جولیایی که داشت تو ماشین آب میخورد، آب
بپره تو گلوش.
هیون: عه داداش!
جیمین نشست منم کنارش نشستم.
جیمین: حالا ببند پسر، بعداً میحرفیم. ما رو ببر خونه که به دوش نیاز دارم.
دیدگاه ها (۰)

پارت 121

پارت 123 پارت اخر

پارت 119

پارت 118

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۳۳#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط