هیا پیاده شد و کوک دستی براش تکون داد و به سمت خونه ی ...

هیا پیاده شد و کوک دستی براش تکون داد و به سمت خونه ی خودش راه افتاد و تمام راه فقط لبخند می زد لبخندی که خیلی وقت بود ازش خداحافظی کرده بود
‌...
#بی تی اس
دیدگاه ها (۲)

#روح آبی#پارت۳۰لعنت به این کابوس!کابوسی که شاید مدام باعث تر...

#روح آبی#پارت۳۱یادش نمیومد ولی از زمانی که با هیا بود یک کلا...

#روح آبی#پارت۲۹_کوک حالت خوبه؟همون‌طور که از آینه بغل به ماش...

#روح آبی#پارت۲۸_کوک بیا بریم یه بار_چرا خسته شدی؟همون‌طور که...

black flower(p,257)

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط