فقط برای من پارت ¹⁸=
فقط برای من پارت ¹⁸=
":بله ارباب
×:برو میسو رو از توی زیر زمین ببرش بالا به جیهوپ هم زنگ بزن بیاد
":اوا خاک بسرم آقا خانم چیزی شدن
(ک با نگاه تیهونگ خفه شد)
×:گمشو سر کارت انقد زر نزن
":چشم ارباب
رفتم توی آشپزخونه یکی از خدمتکار ها گفت
باز ارباب سگ شده
هه ارباب همیشه سگ هست
آره بدبخت دختره الان مثل سگ زدتش هر چند شاید هم به فاکش داده
":ساکت شید چشم سفیدا ارباب بشنوه پوست هممونو میکنه
از زبان میسو
با کلی درد به زور از خواب بیدار شدم دیدم هنوز منو بسته به صندلی زخمام خشک شده بود بدنم کلی درد میکرد در هم قفل بود ک یهو یکی اومد تو چند بار پلک زدم تا بهتر ببینم دیدم اجوما هستش اومد سمتم
":ای وای خانم حالتون خوبه
+:دس...دستمو باز کن(با بیحالی)
":الان خانم
+:اومد دستمو باز کرد خواست ببرتم بیرون ک گفتم
+:تهیونگ بالاس؟
":بله ارباب صبحانه خوردن فک کنم الان میرن
+:برو بالا ببین اگ رفته برم بیرون
":چشم
+:اجوما بعد از چند مین برگشت
":خانم ارباب رفتن بیایید بریم
+:باشه بعدش خواستم بلند شم ک آخم درومد بزور رفتیم توی عمارت ک همه ی خدمتکار ها با نگرانی اومدن سمتم دیگ با کمک چند تای دیگشون رفتم بالا
":خانم اجازه میدید کمکتون کنم حمام کنید؟
+:نه خودم میکنم
":چشم پس من بیرون منتظرم
+:باشه رفتم حموم توی وان نشستم آب گرم کمی درد بدنمو آروم کرد بعدش موهامو شستم بعد از چند مین رفتم بیرون ک دیدم اجوما نشسته
اومد سمتم
":افیت باشه خانم
+:مرسی فقط یک دونه مسکن برام بیار
":خانم لباس بپوشین ارباب گفتن دکتر بیاد میاد معاینتون میکنه
+:دکتر نیاز نیست بگو بره گم شه
":خانم توروخدا ارباب دوباره شمارو تنبیه میکنه تازه منم زنده نمیزاره لطفا لجبازی نکنید ارباب خیلی بی رحمن
+:خیلی خب باشه برو بیرون الان لباس میپوشم
بعدش رفت بیرون حولمو در آوردم به بدنم نگاه کردم پاهام کلا کبود بود گریم گرفت بعدش به زور یک تیشرت با یک شلوار پوشیدم رفتم روی تخت دراز کشیدم ک اجوما در زد گفت
":خانم دکتر اومدن
+:بیا تو
اومد تو با یک پسر خوشتیپی با کت شلوار اومد تو
[علامت جیهوپ!]
!:سلام حالتون خوبه؟
+:سلام ممنون
!:خب اگ اجازه بدید معاینتون کنم
+:بله حتما
اومد معاینم کرد یک پاماد برای پاهام داد یک سرم تقویتی هم برام زد کنجکاو بودم بدونم چه نسبتی با تهیونگ داره
+:ببخشید شما چه نسبتی با تهیونگ دارید؟
!:من دکتر باندم و همینطور دکتر شخصی تهیونگ
+:آهان
بعد از چند مین سرم تموم شد خداحافظی کرد رفت بیرون حالم یکم بهتر شده بود بعدش اجوما برام غذا آورد غذا رو ک خوردم سریع خوابم برد
از زبان تهیونگ
توی اتاق کارم با کوک نشسته بودیم و مشغول حرف زدین بودیم ک کوک گفت
_:از میسو چخبر چیکار کردید دیشب؟(خنده شیطانی)
×:عصبیم نکن کوک
":بله ارباب
×:برو میسو رو از توی زیر زمین ببرش بالا به جیهوپ هم زنگ بزن بیاد
":اوا خاک بسرم آقا خانم چیزی شدن
(ک با نگاه تیهونگ خفه شد)
×:گمشو سر کارت انقد زر نزن
":چشم ارباب
رفتم توی آشپزخونه یکی از خدمتکار ها گفت
باز ارباب سگ شده
هه ارباب همیشه سگ هست
آره بدبخت دختره الان مثل سگ زدتش هر چند شاید هم به فاکش داده
":ساکت شید چشم سفیدا ارباب بشنوه پوست هممونو میکنه
از زبان میسو
با کلی درد به زور از خواب بیدار شدم دیدم هنوز منو بسته به صندلی زخمام خشک شده بود بدنم کلی درد میکرد در هم قفل بود ک یهو یکی اومد تو چند بار پلک زدم تا بهتر ببینم دیدم اجوما هستش اومد سمتم
":ای وای خانم حالتون خوبه
+:دس...دستمو باز کن(با بیحالی)
":الان خانم
+:اومد دستمو باز کرد خواست ببرتم بیرون ک گفتم
+:تهیونگ بالاس؟
":بله ارباب صبحانه خوردن فک کنم الان میرن
+:برو بالا ببین اگ رفته برم بیرون
":چشم
+:اجوما بعد از چند مین برگشت
":خانم ارباب رفتن بیایید بریم
+:باشه بعدش خواستم بلند شم ک آخم درومد بزور رفتیم توی عمارت ک همه ی خدمتکار ها با نگرانی اومدن سمتم دیگ با کمک چند تای دیگشون رفتم بالا
":خانم اجازه میدید کمکتون کنم حمام کنید؟
+:نه خودم میکنم
":چشم پس من بیرون منتظرم
+:باشه رفتم حموم توی وان نشستم آب گرم کمی درد بدنمو آروم کرد بعدش موهامو شستم بعد از چند مین رفتم بیرون ک دیدم اجوما نشسته
اومد سمتم
":افیت باشه خانم
+:مرسی فقط یک دونه مسکن برام بیار
":خانم لباس بپوشین ارباب گفتن دکتر بیاد میاد معاینتون میکنه
+:دکتر نیاز نیست بگو بره گم شه
":خانم توروخدا ارباب دوباره شمارو تنبیه میکنه تازه منم زنده نمیزاره لطفا لجبازی نکنید ارباب خیلی بی رحمن
+:خیلی خب باشه برو بیرون الان لباس میپوشم
بعدش رفت بیرون حولمو در آوردم به بدنم نگاه کردم پاهام کلا کبود بود گریم گرفت بعدش به زور یک تیشرت با یک شلوار پوشیدم رفتم روی تخت دراز کشیدم ک اجوما در زد گفت
":خانم دکتر اومدن
+:بیا تو
اومد تو با یک پسر خوشتیپی با کت شلوار اومد تو
[علامت جیهوپ!]
!:سلام حالتون خوبه؟
+:سلام ممنون
!:خب اگ اجازه بدید معاینتون کنم
+:بله حتما
اومد معاینم کرد یک پاماد برای پاهام داد یک سرم تقویتی هم برام زد کنجکاو بودم بدونم چه نسبتی با تهیونگ داره
+:ببخشید شما چه نسبتی با تهیونگ دارید؟
!:من دکتر باندم و همینطور دکتر شخصی تهیونگ
+:آهان
بعد از چند مین سرم تموم شد خداحافظی کرد رفت بیرون حالم یکم بهتر شده بود بعدش اجوما برام غذا آورد غذا رو ک خوردم سریع خوابم برد
از زبان تهیونگ
توی اتاق کارم با کوک نشسته بودیم و مشغول حرف زدین بودیم ک کوک گفت
_:از میسو چخبر چیکار کردید دیشب؟(خنده شیطانی)
×:عصبیم نکن کوک
۲۸.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.